4 پند

پند اول
بوقلموني،گاوي بديد و بگفت: در آرزوي پروازم اما چگونه ، ندانم.
گاو پاسخ داد: گر ز تپاله من خوري قدرت بر بالهايت فتد و پرواز كني.
بوقلمون خورد و بر شاخي نشست.
تيراندازي ماهر، بوقلمون بر درخت بديد.
تيري بر آن نگون بخت بينداخت و هلاكش نمود.
نتيجه اخلاقي
با خوردن هر گندي شايد به بالا رسي، ليك در بالا نماني.

پند دوم
گنجشكي از سرماي بسيار قدرت پرواز از كف بداد و در برف افتاد.
گاوي گذر همي كرد و تپاله بر وي انداخت.
گنجشك ز گرماي تپاله جان بگرفت و به آواز مشغول شد.
گربه اي آو ز بشنيد، جست و گنجشك بدندان بگرفت و بخورد.
نتيجه اخلاقي
هر كه گندي بر تو انداخت، حتماً دشمن نباشد.
هر كه از گندي بدر آوردت، حتماً دوست نباشد.
گر خوشي، دهان ببند و آواز، بلند مخوان.

پند سوم
خرگوش از كلاغي بر سر شاخه پرسيد كه آيا من نيز ميتوانم چون تو نشسته ، كار نكنم؟
كلاغ پاسخ داد: چرا كه نه.
خرگوش بنشست بي حركت،روباهي از ره رسيد و خرگوش بخورد.
نتيجه اخلاقي
لازمه ي نشستن و كار نكردن بالا نشستن است.

پند چهارم
براي تعيين رئيس، اعضاء بد ن گرد آمدند.
مغز بگفت كه مراست اين مقام كه همه دستورات از من است.
سلسله اعصاب شايستگي رياست، از آن خود خواند.
كه منم پيام رسان به شما ، كه بي من پيامي نيايد.
ريه بانگ بر آورد.
هوا، كه رساند؟ … من، بي هوا دمي نمانيد، پس رياست مراست.
و هر عضوي به نحوي مدعي، تا به آخر كه سوراخ مقعد دعوي رياست كرد.
اعضاء بناي خنده و تمسخرنهادند و مقعد برفت و شش روز بسته ماند.
اختلال در كار اعضاء پديدار گشت.
روز هفتم، زين انسداد جان ها به لب رسيد و سوراخ مقعد با اتفاق آراء به رياست رسيد

نتيجه اخلاقي
چون لازمه ي رياست علم و تخصص نباشد، هر سوراخ مقعدي رياست كند.

نظر شما در مورد این نوشته چیست؟

در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی یکی از نمادها کلیک کنید:

نماد WordPress.com

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

تصویر توییتر

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Twitter خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

عکس فیسبوک

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Facebook خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

درحال اتصال به %s