یک روز گرم تابستان ؛ به خانه ی استاد رفتم. معمولا دیدار من با استاد روزهای شنبه ی هر هفته بود. معمولا موضوع ِ سخن را من برمی گزیدم و استاد را به سخن گفتن وامیداشتم.
از استاد پرسیدم که آیا ما در ایران دمکراسی هرگز نداشتیم؟
استاد جمالی گفت:
فرشید! آیا می دانی که کدخدا در ایران چیست و چگونه انتخاب می شود؟
گفتم : تقریبا .
گفت : آیا اصلا کدخدا در ایران دیده ای؟
گفتم : نه ولی پدر مادربزرگم؛ پری داغ پر؛ کدخدای ده بوده است و به نام کدخدا حسن معروف بود. نام برادر بزرگم نیز به خاطر آن حسن گذاشته شده است.
استاد گفت: بسیار خب! پدر من هم کدخدای ده ِ آران نزدیک ِ کاشان بود است.
گفتم: کدخدایی چه ربطی حالا به دمکراسی دارد؟
استاد ادامه داد: معمولا مردم ده؛ یک نفر را کدخدا می کردند که اولا با همه رابطه ی دوستانه داشت ؛ دوما مورد اعتماد همگان بود ؛ سوما وقتی مردم برای حل مشکلاتشان پیش او می رفتند ؛ مطمئن بودند که سخنی که کدخدا می گوید ؛ به سود همه تمام می شود.
استاد در ادامه گفت: کدخدای ده ؛ معمولا آدمی بود که تمام خصوصیات اخلاق مردم ده را می دانست. رابطه های مردم با هم را می سنجید. و بیشتر دنبال سفت کردن مهر و عاطفه میان مردم بود. برای همین هر مشکلی را که در ده بود با در نظر گرفتن این شرایط حل و فصل می کرد.
استاد ادامه داد که : فکر می کنی دمکراسی های کشورهای اروپایی چگونه هستند؟ یک نفر را انتخاب می کنند که مورد اعتماد مردم است. یک نفر را انتخاب می کنند که می دانند به سود همه صحبت می کند و جامعه و مردم و فرهنگ را دقیق می داند. همین مساله را ما در دهات خود داشتیم و هنوز داریم. دمکراسی یعنی مهر یک جامعه را نبریدن و پیوندها را در دست کسی دادن که مورد اعتماد همه است و به سود مردم صحبت می کند. این معنی دمکراسی هست که ما در ایران داشتیم و حالا باید برای قرض کردن آن از اروپا گدایی کنیم.
در سخن استاد دقت کردم : درست می گفت. این پدیده ها در ایران به شکل ویژه خودش بوده و ما آن را دقیق نمی فهمیم. بعد برای همان پدیده باید برویم و از فلسفه اروپا گدایی کنیم.
بازنویس از برگه :اندیشه هایی از فرهنگ ایران» فیسبوک
فرشید
Reblogged this on کورمالی.
لایکلایک
شوربختانه کم نیستن این موارد که داشته های خود را فراموش کردیم و به دنبال تقلید نمونه فرنگی آن می گردیم …
مثل همین چند روز پیش که بسیاری از دوستان من روز ولنتاین رو به جای اسپندارمذگان جشن گرفتند.
لایکلایک
درست است دوست عزیز، سیاست های سرکوب هویت و غرور ملی این سی و چند سال، و سوء استفاده از میهن دوستی در سال های پیش از آن، سبب شد داشته های خود را کناری نهاده از بیگانه وام بگیریم ولی حالا که به خود باز گشته ایم و می دانیم آنچه که سالها دلمان طلب می کرد، خودمان داشته ایم و نیازی نیست از بیگانه تقاضا کنیم.
لایکلایک
بازتاب: مسخ سازیهایِ علمی، مدرن، منطقی و روحانی .. ! (۰) – طرح مسئله | کورمالی·
بازتاب: مسخ سازیهایِ علمی، مدرن، منطقی و روحانی .. ! (۰) – طرح مسئله | کورمالی·