برگه های آبادان یادت بخیر و من به عنوان یه ایرانی به گرد و خاک و شوری آب خوزستان اعتراض دارم و… فیسبوک
زمانی که محمود احمدی نژاد ریاست جمهوری سابق ایران به خوزستان سفر کرد …..وقتی مردم به وضعیت بد آب و هوای خوزستان اعتراض کردند و گفتند که از گرد و خاک و غبار مدام در هوا که از سمت عراق و عربستان به خوزستان می آید خسته و عاجز شدیم و این کمترین حق مردم است که از آب و هوای سالم برخوردار باشند در پاسخ به مردم گفت :
افسوس چقدر مردم ما ناشکر اند این همه سال ما آرزوی خاک کربلا را داشتیم حالا که خود خاک کربلا آمده مردم ناشکر اند این خاک مقدس است کاش ما هم مثل مردم خوزستان از این نعمت خاک کربلا برخوردار بودیم …… کاش مسوولین می آمدند یه مدتی در خوزستان زندگی میکردند تا خاک کربلا بریزیم تو سرشون و حلقشون تا از این فیض الهی و نعمت بی بهره نباشند …..
ســــهـــم مــــردم خـــوزســــتان از ایــــــــران تنها هـــــشـــت سال جــــنــــگ بود و بــــس …..! ( عکس خرمشهر در جنگ تحمیلی )
اگر دستم رسد بر چرخ گردون… به او گویم این چند است و آن چون
یکی را داده ای صد ناز و نعمت…یکی را داده ای نان جو آغشته در خون
در حالی که مردم خوزستان حتی از کمترین نیازهای انسانی مثل آب خوردن و هوای پاک محروم اند مسعولین اختلاس های چند میلیاردی میکنند ….پس چه کسی قرار است به داد مردم برسد ؟
در این ماه رمضان روزه بر مردم خوزستان واجب نیست چون اینقدر هوا آلوده و گرد و خاک تو هواست که مردم همینطوری که نفس می کشند اینقدر خاک می خورن که روزشون باطل میشه ….
این نه آب پرتقاله نه آب انبه ست نه شربت نه چیزه دیگه..این فقط بی کفایتی مسوولین شهرِآبادان است…
با همه اینها، آبادانی ها روحیه شان را از دست نداده اند ….
تفاوت فناورری پیشرفته و 3 بعدی آبادانی با ورژن قدیمی و ناکارآمد کانادایی !!!
دوباره می سازمت خوزستان
شعری در وصف خوزستان از مهدی اخوان ثالث که در سال ۱۳۵۱ سرود ( روحش شاد و یادش گرامی باد ) :
خوشا اقلیم خوزستان و خورشید خطر خندش
پسین و صبح نخلستان ، شب کارون اروندش
جواهر شرمگین ، چون کیمیا ، از خاک زر خیزش
و شیرین کام دریا ز آبهای آبرومندش
زمستان رفته از یاد تقویمش ، که هر سالی
بهاران ست و تابستان ، خزان هم روزکي چندش
پس از ایام نوروزی ، به تابستان گراید سال
بهار از سینه آذر ، بود تا ساق اسفندش
به نخلستان از آن بینی به سر هر نخل را چتری
که آتش بارد از خورشید قهار ظفرمندش
شقایق زار ها بینی شکفته در زمستانها
که در جای دگر هرگز نمی بینی همانندش
اگر من پیش از این می دیدم اینجا را نمی گفتم
خوشا تهران و چشم انداز بشکوه دماوندش
لب کارون و اروندش تفرجگاهها بینی
که از حسرت کند خون در دل تجریش و دربندش
مسافر بیند ار شبهای کارون و بلم رانی
نخواهد بود دیگر هیچ جا چندین خوشایندش
خبرها می شنیدم حسن سبز هند را بسیار
ولی دیدم به خوزستان عیان بی مثل و مانندش
مکرر کن امید این نغمه تا خاطر نشین گردد :
خوشا اقلیم خوزستان و خورشید خطر خندش
این جماعت که کنون بر کشور ِ ایران ِ ما مستولی اند –
بهر تخریب ِ وطن هستند به کار، اندر لباس ِ عابدون –
لایکلایک