فیزیک آینده: میچیو کاکو- برگردان:رامین رامبد-نشر: مازیار- ص 389-392
تکنولوژی و ایدئولوژی دست به کار لرزاندن بنیان های سرمایه داری سده ی بیست و یکم اند. تکنولوژی در حال ساخت مهارت ها و دانش است. تنها منابع مزیت استراتژیک تداوم پذیر. استر ثارو
در اساطیر، ظهور و سقوط امپراتوری ها به استحکام و زیرکی ارتش ها بستگی داشت. ژنرال های بزرگ امپراتوری روم بیش از کارزارهای سرنوشت ساز نظامی در معبد مارس، خدای جنگ، مورد ستایش قرار می گرفتند… ولی هنگامی که ما به تحلیل ظهور و سقوط واقعی تمدن های بزرگ بپردازیم، به داستان کاملا» متفاوتی می رسیم.
اگر شما بیگانه ای آمده از مریخ بودید که در سال 1500 به زمین سر می زدید و همه ی تمدن های بزرگ را می نگریستید، فکر می کردید کدام یک سرانجام جهان را در چنگ خواهد گرفت؟ پاسخ ساده بود: هر تمدنی به غیر از اروپایی ها.
در خاور، تمدن بزرگ چین را می دیدید، که برای هزاران سال پا برجا بود، فهرست بلند اختراعات صورت گرفته توسط چینی ها بی همتاست، کاغذ، ماشین چاپ، باروت، قطب نما و غیره. دانشمندانش بهترین های روی زمین بودند. دولتش یکپارچه بود و سرزمین اصلی در صلح و آرامش به سر می برد. در جنوب امپراتوی عثمانی ا می دیدید، که به یک قدمی برچیدن بساط اروپایی ها رسیده بود. تمدن بزرگ اسلامی، جبر را ابداع کرده بود، پیشرفت هایی در اپتیک و فیزیک داشت و بر ستارگان نام گذاشته بود. علم و هنر در اوج و شکوفایی بود. ارتش های بزرگش هیچ دشمن قابل اعتنایی پیش رو نداشتند. استانبول یکی از مراکز بزرگ جهان برای فراگیری علم بود.
سپس به کشورهای درمانده ی اروپایی می رسیدید، که در گیر بنیادگرایی مذهبی، آموزش جادوگری، و تفتیش عقاید بودند. اروپای غربی، که از هنگام فروپاشی امپراتوری روم برای هزاران سال در سراشیبی سقوط قرار داشت، آن چنان به قهقهرا رفته بود که وارد کننده ی محض تکنولوژی بود؛ سیاهچاله ای قرون وسطایی، بیش تر دانش امپراتوری روم مدت ها پیش از میان رفته و جایش را جزم اندیشی خفه کننده ی دینی گرفته بود. مخالفت یا تفاوت عقیده غالبا» فرجامی جز شکنجه یا بدتر از آن نداشت. گذشته از آن، دولت-شهرهای اروپا همواره در حال جنگ با هم بودند.
پس چه اتفاقی رخ داد؟
هر دو امپراتوری چین و عثمانی وارد دوره ی500 ساله خمودگی تکنولوژیکی شدند، حال آن که اروپا شروع کرد به گرامی داشتن بی سابقه ی علم و تکنولوژی.
در 1405، یونگلا امپراتور چین فرمان لنگر کشی ناوگانی عظیم، بزرگ ترین چیزی را که جهان به خود دیده بود، برای اکتشاف جهان صادر کرد. (سه کشتی کوتوله ی کلمبوس به راحتی در عرشه تنها یکی از این کشتی های بزرگ جا می گرفتند.) سه ماموریت گسترده به راه افتاد، هر کدام بزرگ تر از قبلی. این ناوگان دور ساحل آسیای جنوب خاوری دریانوردی کرد و به آفریقا، ماداگاسکار، و حتی شاید ورای آن رسید. کنده کاری های چوبی باستانی از زرافه ها در باغ وحش خاندان مینگ وجود دارد.
ولی فرمانروایان چین سرخورده نیز شدند. آیا همه اش همین بود؟ کجا بودند آن ارتش های عظیمی که بتوانند هماورد چین باشند؟ آیا تنها چیزی که بقیه ی جهان می توانست عرضه کند همین خوراک های لذت بخش و جانوران عجیب بودند؟ فرمانروایان بعدی چین با از دست دادن علاقه ی خود، گذاشتند که آن ناوگان عظیم بپوسد و سرانجام در آتش بسوزد. چین آرام آرام خود را از بقیه جهان جدا کرد، و در زمانی که جهان رو به جلو گام برمی داشت دچار خمودگی شد.
رفتاری مشابهی از سوی امپراتوری عثمانی سر زد. با تسخیر بیشتر دنیایی که می شناختند عثمانی ها به درون خزیدند، و دچار بنیادگرایی مذهبی و سده ها رکود شدند. ماهاتیر محمد، نخست وزیر پیشین مالزی گفته است. » تمدن بزرگ اسلامی هنگامی دچار خمودگی شد که دانشوران مسلمان کسب دانش را که از سوی قرآن مورد تاکید قرار گرفته، تنها به معنای آموزه های دینی تعبیر کردند و سایر دانش ها را غیراسلامی دانستند. در نتیجه، مسلمانان از مطالعه ی علم، ریاضیات، پزشکی ، و دیگر اعمال به اصطلاح دنیوی دست کشیدند. در عوض، آنان زمان زیادی را صرف بحث درباره ی آموزه های اسلامی، تفسیر فقه اسلامی و شعائر دینی کردند ، که منجر به از هم گسستگی امت و بنیان گذاری انواع فرقه ها، کیش ها، و مکاتب فکری شد.»
با این حال در اروپا بیداری بزرگی آغاز شده بود. بازرگانی، ایده های تازه و انقلابی را با خود به همراه آورد، که با ماشین چاپ گوتنبرگ شتاب گرفت. پس از هزار سال سلطه، قدرت کلیسا رو به افول گذارد. دانشگاه ها به آرامی توجه خود را از تفسیر گفته های گنگ و مبهم انجیل، به کاربرد فیزیک نیوتون و شیمی دالتون و دیگران معطوف کردند. پال کندی تاریخدان دانشگاه ییل عامل دیگری را به این خیزش عظیم در اروپا می افزاید: حالت همیشگی جنگ بین قدرت های کمابیش هم ارز اروپایی، که هر گز هیچ یک نتوانست بر تمام این قاره سیطره بیاید. پادشاهان، که پیوسته درگیر جنگ با یکدیگر بودند، برای افزودن بر بلندپروازی های قلمرویی خویش به پای علم و مهندسی پول ریختند. علم دیگر یک کارآزمایی آکادمیک به شمار نمی رفت، بلکه راهی بود برای در اختیار گذاردن تسلیحات و منابع تازه ی ثروت و رفاه.
به زودی، سربلند کردن علم و تکنولوژی در اروپا شروع به تضعیف قدرت چین و امپراتوری عثمانی کرد. با برقراری راه های بازرگانی به دنیای نو و خاور-به ویژه دور آفریقا، میانبر زدن خاورمیانه-از سوی دریانوردان اروپایی، تمدن اسلامی که برای صدها سال به عنوان چهارراه تجارت بین خاور و باختر کسب ثروت کرده بود، به زانو در آمد. و چین دریافت که دارد از سوی ناوگان جنگی اروپایی تکه تکه می شود، که از قضای روزگار از دو اختراع کلیدی چینی ها بهره می جست، باروت و قطب نما.
پاسخ این پرسش که » چه اتفاقی رخ داد؟» اشکار است. علم و تکنولوژی رخ دادند. علم و تکنولوژی موتورهای رفاه و بهروزی اند. البته هر کسی مختار است که علم و تکنولوزی را نادیده بگیرد، ولی دودش به چشم خودش می رود. به صرف این که شما به مطالعه ی کتب دینی می پردازید، جهان از حرکت باز نمی ماند. اگر شما در آخرین دستاورد های علم و تکنولوژی مهارت کسب نکنید،رقبای شما خواهند کرد.