http://kanoonjb.com/2010-01-31-08-22-19/13793-2012-01-05-13-33-32.html
دکتر کاوه احمدی علی آبادی؛ عضو هيئت علمي دانشگاه آبردين با رتبه پروفسوري؛عضو جامعه شناسان بدون مرز
زماني كه نازي ها، فاشيست هاي ايتاليا و امپراطوري ژاپن شروع به اشغال سريع و قاطع مناطق مختلف جهان كردند، تعريفي كه از قدرت داشتند، همين نيروي پولادين، ضربه اي قاطع و مهلك با خساراتي ويرانگر بود. همين نوع تعريف از قدرت را نيز در طي نطق هايشان بروز مي دادند و با اعلاميه هاي قراء و لحني تند و برنده، پيروزي هاي گذشته و تهديدهاي جديدشان را ليست مي كردند. اين بود تعريف قدرت در جوامع ديكتاتوري. پس از حملات پرل هارپر زماني كه نيروهاي آمريكايي در يك حمله غافلگيرانه به نيروي دريايي ژاپن، مهمترين ناوهاي هواپيمابر ژاپن را طي تنها يك روز غرق كردند، فرمانده آمريكايي كه در جمع خبرنگاران حاضر شد تا خبر آن را اعلام كند، با خونسردي تمام گزارش را ارائه كرد و در حال تبسم، جملات شان را با اين عبارت تمام كرد: «آنان جنگ را آغاز كردند، اما ما تمام اش مي كنيم». به همراه بيان اين جمله، يك چشمك كوچك هم به خبرنگاران زد كه با صبوري يك لبخند توأم بود، تا معني واقعي «قدرت سرد» را معرفي كرده باشد. قدرتي كه با راحتي و خونسردي با شما به رقابت و حتي جنگ مي پردازد. همان كاري كه آمريكا در جنگ سرد با اتحاد جماهير شوروي و متحدان اش كرد و در حالي كه بلوك شرق در لاك يك شرايط جنگي در همه حوزه ها فرو رفته بود، بلوك غرب به رهبري آمريكا تنها در زمينه هاي نظامي و امنيتي به رقابت و جنگ با آنان مي پرداخت و بقيه حوزه هاي جامعه به زندگي عادي خود مي پرداختند و از جنگ خبري نبود و همين گونه صبورانه و البته حساب شده، با قدرتي سرد، آنان را زمين زدند.
هنگامي كه عراق كويت را اشغال كرد، در حالي كه طمع تصاحب كشورهاي ديگر را نيز در سر داشت و مي خواست با مزمزه كردن شرايط، اقدامات بعدي اش را تنظيم كند، درصدد بود تا ارزيابي اي درباره مواضع آمريكا و نوع واكنش جامعه جهاني و آمريكا داشته باشد، از اين سبب فكر مي كرد با گفتگوهايي پشت پرده مي تواند نوع و شدت واكنش هاي آمريكا و متحدان اش را حدس بزند. او مي خواست از طريق مذاكراتي كه با مقامات آمريكا و نمايندگان جامعه جهاني صورت مي دهد، واكنش هاي شان را تشخيص داده و دست شان را بخواند و برحسب آن تصميم بگيرد. نمایندگان آمریکایی در ملاقاتي كه با نزدیکان و نمایندگان صدام حسین داشتند، با آرامش و نرمش از آنان خواستند تا کویت اشغال شده را رها کنند؛ به طوری که برداشت پسران و داماد صدام که نتیجه مذاکرات را به صدام گزارش می کردند، این بود که آمریکایی ها قصد برخورد جدی ندارند و بیشتر می خواهند از طریق دیپلماتیک فشار بیاورند و تهدیدات شان جنبه عملی ندارد. اینک همه ما به خوبی می دانیم که نتیجه آن نوع برداشت ها در جنگ چه شد و صدام و نظامیان عراقی که با تجربه سال ها جنگ و کمک مستشاران خارجی روس و سلاح های پیشرفته روسی و فرانسوی، خود را آماده رویارویی کرده بودند، ناگهان به نیروهایی نابینا بدل شدند؛ چون نه تنها تمام سیستم های الکترونیکی و ضد الکترونیکی شان از کار افتاد و این در میادین امروزین جنگ، یعنی کوری مطلق، بلکه حتی ارتباط ساده بیسیمی صدام با فرماندهان اش قطع شده بود؛ به طوری که آنان نمی دانستند چه در حال روی دادن است و باید چه بکنند و تا چشم باز کردند، دریافتند که توسط نیروهای متحد محاصره شده و صدام نیز مجروح و بیهوش از اتاق عمل سر در آورد. آنان اصلاً نيروهاي آمريكايي را نديدند تا با ايشان بجنگند، تنها انهدام دقيق نيروهاي نظامي شان را آن هم در شرايط بد آب و هوايي شاهد بودند! اما اشتباه بزرگ صدام، حاصل يك خطاي برآورد كوچك نبود، بلكه ناشي از دو نوع تفكر، بينش و حتي جهاني بيني مختلف بود؛ جهان بيني اي كه در تعاريف متفاوت قدرت در دو جامعه و سياستمداران شان نهفته بود: آنان تفاوت ميان تعريف قدرت در غرب با جوامع سنتي و كشورهاي جهان سوم را عوضي گرفته بودند.
آنچه مقامات آمريكايي طي مذاكرات با عراقي ها از خود نشان داده بودند، تعريفي از قدرت بود كه اينك در جوامع غربي وجود دارد و بسيار متفاوت با تعريفي از قدرت است كه در كشورهاي جهان سوم و ديكتاتوري وجود دارد و با گرد و خاك بسيار و حتي تهديد، رعب و صدمات بسيار، توانايي هايش را عرضه نمي كند. قدرت سرد و قدرت نرم، دو ماهيت قدرت در جوامع غربي است و از چنگ و دندان نشان دادن و بزرگنمايي برخوردار نيستند و دقيقاً برعكس، آنان بر اين باورند كه از بعد روان شناختي، چنين كنش هايي حكايت از ضعف كنشگري دارد كه سعي مي كند، با گرد و خاك زياد، كوچكي اش را پنهان سازد و بزرگتر از آن چيزي كه هست به نظر رسد. قدرت مبتني بر خونسردي از قدرت مبتني بر التهاب موثرتر و بادوام تر است و در سطح نظامي و سياسي چه بسا قدرت نرم كاراتر است.
برای نخستین بار نظریه «قدرت نرم» در حوزه معماری و به خصوص سازه های مقاوم در مقابل زلزله شکل گرفت. مهندسان و معماران، از طریق تجربه و آزمایش های متعدد دریافتند، برخلاف تصور رایج گذشته، سازه هایی که از قدرت انعطاف بالاتری برخوردارند، از ساختمان هایی که محکم و سخت هستند، در مقابل نیروهای ویرانگر و به ویژه زلزله، مقاومت بیشتری از خود نشان می دهند. چنان که حتی امروز برای مقاومت آسمان خراش ها از نوعی قرقره در زیربنای شان استفاده می کنند تا هنگام زلزله با انعطاف و حرکت نرم آن، جلوی فشار امواج زلزله های ویرانگر را بگیرند. اگر مسافری به آمریکا برود، جایی که مترو از زیر زمین بالا می آید، در برخی از مناطق روی ریل هایی که بر روی سازهای پل مانند ساخته شده حرکت می کند، در کمال تعجب مشاهده می کند که آنقدر به این سو و آن سو حرکت می کند که تصور می کند، پل لغ می زند و ممکن است هر آن فرو بریزد. اما با راهنمایی دیگران به زودی در خواهد یافت که این خصیصه بسیاری از سازه های جدید است که اتفاقاً موجب استقامت بیشترشان می شود. این اندیشه –قدرت نرم و انعطاف پذیر- به تدریج تعریفی جدید را از قدرت، مقاومت و استحکام شکل داد که به سایر علوم –درست مثل تعریف پست مدرن که در معماری ابداع شد و به سایر علوم و هنرها رسید- رسوخ کرد و در نهایت به علوم انسانی و علوم سیاسی و نظامي نیز کشیده شد. هر نظام سخت و سفتي با كوچكترين رخنه اي در آن تاب نياورده و به طور كامل فرو مي ريزد، در حالي كه يك نظام نرم و منعطف تا حد زيادي در مقابل فشارها از خود انعطاف و استقامت نشان مي دهد و بر اثر يك رخنه، تمام سيستم فرو نمي ريزد و ريزش به بخش هايي خاص محدود مي ماند. قدرت سرد و نرم وقتي که حساب شده باشند، می توانند براحتي نیرویی بیش از قدرت سخت اعمال کنند.
كاملاً پيداست كه مقامات و نظاميان ايراني با دانش پيش از جنگ هاي جهاني و تعاريف سنتي از قدرت به جنگ آمريكا و غرب مي روند و به راحتي در تله آن ها گرفتار شده اند. كساني كه لات بازي را با مانورهاي جنگي عوضي گرفته اند، لااقل اگر در همان فرهنگ لات بازي هم كمي تخصص داشتند مي فهميدند كه «گنده لات ها» زياد داد و فرياد نمي كنند و اين «جوجه لات ها» و لات هاي تازه به سن بلوغ رسيده اند كه با تهديد و لفاظي مي خواهند بزرگتر از اندازه شان نشان دهند و نتيجه ديگراني كه همين چند ماه پيش زنده بودند و همين حرف ها را زدند، هم اينك پيش رويشان است.