برگرفته از برگه اصفهانی های جدایخواه فیسبوک
هشدار! گر چه این طنز از زبانی بی پروا بهره برده ولی یکنفر به دلیل ویژگی رویکرد تازه و کارامدش دست به هیچ گونه حذف و تغییر موثری نزده است. با وجود کاربرد برخی واژگان و مفاهیم نامتعارف، یکنفر مطالعه این برگه فیسبوک را به همه دوستان پیشنهاد می کند.
*********************************************
شنیدیم تو تجزیه طلبی پولس! اینگیلیسا، آمریکایا، عربا، جودا، ترکا خوب پول میدن و بی بی سی فارسی و صدای آمریکا و صدای اسرائیل هم کمک می کنن که هویت سازی و تاریخ سازی بکنیم، البته ما احتیاجی به تاریخ سازی نداریم، چون ملت بزرگ اصفهان دویست میلیون سال از زمان دایناسورها قدمت داره! بهرحال، اینم پرچم ملی کشور اصفهان پس از آزادی از اسارت و ستم پان-فارسیسم.
*********************************************
اعلام تأسیس حزب پان-اصفهانیسم برای اعلام استقلال جمهوری دیکتاتوری جهانی اصفهان بزرگ
هموطنان عزیز اصفهانی.
همانگونه که میدانید اقلیت فارس، هزاران سال است که سایر اقوام فلاتهای تبت، ایران و پامیر را به زیر یوغ استثمار خود کشیده و دستاوردهای آنان را در راه مطامع خود تباه میکند. در این میان ما، ملت مظلوم اصفهان بیش از سایر اقوام این فلاتها آزار دیده اند. با نگاهی به تاریخ دیده می شود که اصفهانیها همواره در صف مقدم لشکرکشی های فارس ها بوده و تمامی ذخیره های هنری و فرهنگی آنان به فارس ها نسبت داده شده است. حتی هنگامی که مغولان عزیز به رهبری چنگیزخان و تیمور مهربان برای احقاق حقوق معوقه ی خود بالاجبار به اصفهان تاختند، این اقلیت فارس بود که ما را وادار به دفاع از منافع خودش نمود و آن عزیزان نیز چندین بار و هر بار با چشمانی گریان و دستانی لرزان مجبور به قتل عام ما شدند. به همین دلیل بود که ما گروهی اصفهانی اصیل که از اینهمه تضییع حقوق قومی خود به جان آمده بودیم، مصمم شدیم تا در این برهه ی حساس، به وظیفه ی تاریخی خویش که همانا ایجاد اتحاد میان تمامی افراد این قوم اصیل در سرتاسر دنیاست، عمل کرده و تا اعلام استقلال «جمهوری دموکراتیک اصفهان بزرگ» از خواسته های خویش دست نکشیم. به همین دلیل و با رهنمودها و کمکهای بی دریغ و شبانه روزی نابغه ی اصفهانی دوران «پروفسور پاره پور«، اقدام به تأسیس سازمای به نام «پان-اصفهانیسم«با نام مخفف «اس» «اس» نمودیم.
پروفسور پاره پور دارای مدرک اچ پی تی در رشته های زبان و ادبیات اصفهانی باستان و زبانهای غیر فارسی، فیزیک پاره کردن اتم، ریاضیات موهومی، باستان شناسی بالینی، جامعه شناسی پارانویا و روانشناسی ِ مالیخولیا و همچنین مؤلف کتابهایی بسیار ارزشمند همچون «اثر ادبیات ننگین فارسی در قرارداد ویلیام ناکس دارسی»، «اصفهان از عهد دایناسورها تا ۱۹۲۱ و اشغال ان توسط رضاخان»، «آیا زبان موجودات فضایی اصفهانی است؟» و «نقش اسکیموها در اقتصاد تک قطبی امروز» که این مورد اخیر به نظر بسیاری از کارشناسان، پایه های اقتصاد نوین جهان را زیر و رو کرده است.
تعیین زبان، پرچم، نشان و مرزهای کشور اصفهان
پاره پور در رساله ی وزین «سیر تحول تنبان در تمدن اصفهان» می نویسند:
متفکرین اصفهانی ساکن در منطقه ی کویری فلات مرکزی، با اختراع زیرشلواری هایی با خطوط موازی و راه راه خاکستری در پس زمینه ی سفید رنگ که باعث راحتی و خنکی بخش تحتانی و به تبع آن آسایش بخش فوقانی بدن است، نقش بسزایی در بسط اندیشه ی بشری داشته اند. این رنگها همواره نشان مورد علاقه ی قوم پیشرو اصفهانی بوده که آنرا در تمامی منسوجات و علامات خویش به کار برده اند. شاید دلیل این امر فراوانی گورخر در فلات گاوخونی بوده باشد که الهام بخش هنرمندان قوم ما بوده و به همین دلیل است که بهرام گور، شوونیست معروف فارس، با شکار بی رویه ی این حیوان نجیب، نسل گور خران گاوخونی را از میان برداشت تا بلکه این نشان در زیر غبار تاریخ مدفون شود……..
و جایی دیگر در مورد زبان باستانی اصفهان می گوید:
اکنون بر اندیشمندان و زبانشناسان خبره مسلم شده که زبان اصفهانی پدر همه ی زبانهای جهانست. برای اثبات آن کافیست چند هفته در آن ناحیه سر کنید تا ببینید چه بر سر زبان مادری تان خواهد آمد…اصفهانی اولیه به دو دسته تقسیم می شوند. دسته ی اول که در شمال زاینده رود می زیسته اند در اول کلمات خود از حرف «اس» استفاده می کرده اند و دسته ی دوم که در جنوب این رود بوده اند از حرف «اس» در پایان کلمات استفاده میکرده اند. با حمله ی آریاییهای سیبری به فلات مرکزی ایران، مردمان بخش شمالی اصفهان به اروپا مهاجرت کرده و کشورهای اسکاندیناوی اسکاتلند، اسپانیا، اسراییل، اسلواکی و اسلوونیا، استونیا، را بنا نهادند ولی بخش دوم، از جنوب زاینده رود به مصرس، قبرس و تونس مهاجرت کردند. گروهی که به قبرس کنونی مهاجرت کردند پایه گذار مکتب هلاس (یونان قدیم) هستند و به همین دلیل است که اکثر اسامی اسطوره ای و تاریخی یونانیان به حرف «س» ختم می شوند. مانند: هرکولس، تالس، فیثاغورس…البته چون آرئیائها قبل از برخورد با قوم پیشرو اصفهانی فقط با دست و پا حرف میزدند و زبانی برای خود نداشتند، زبان اصفهانی را برای خود انتخاب کردند، که امروز همه زبان های اروپایی روز از آن ریشه گرفته است.
با توجه به این موارد، پرچم زیر به عنوان نماد کشور اصفهان پیشنهاد می شود:
پرچم مقدس جمهوری نیمه دموکراتیک اصفهان
با توجه به شکل پرچم، نشان وحدت ملت اصفهان نیز شکل زیر خواهد بود:
در مورد مرزهای جغرافیایی نیز می توان گفت که تمام کشورها و شهرهایی که با حروف «اس» شروع و یا به حرف «اس» ختم میشوند جزو قلمرو ما بوده و باز پس گیری خاک آنها از اهم واجبات است.
استاد پروفسور پاره پور در مقدمه ی کتاب “در تنگنای مقعد تاریخ” در مورد گروهی که به مصر مهاجرت کرده اند پرده از اسراری شگفت بر میدارند:
اکنون بر تمامی تاریخ نویسان منصف که حرامزاده نبوده و تخم پدرشان هستند ثابت شده است که رامسس، فرعون مشهور مصر، اصالتن متعلق به کشور اصفهان بوده. زبان شناسان کارکشته نیز باتفاق آراء معتقدند که وجود دو حرف «س» در انتهای نام وی، مؤید این است که این خانواده نسل اندر نسل اصفهانی بوده اند. با توجه به تحقیقاتی که بر روی خطوط هیروکلیف (هیروگلوفس) هرم خئوپس انجام شده، مشخص شد که بخش بسیار مهمی از این نوشته ها عمدن و به طرز مشکوکی بدست پان-فارس ها از میان رفته اند. پس از بررسیهای کارشناسانه روشن شد که این بخش، مربوط به بیوگرافی رامسس و در مورد مهاجرت وی از جلگه ی زاینده رود به جلگه ی نیل بوده و حاوی متن زیر است:» من اسمم رامسِسِس. فرعونی مصرس. اِز بسکی این فارسها لهجه مونو مسخره کردن، زِدیم به چاک آ اومدیم اینجا رحلی اقامت افکندیم. بسکی هنرمند بودیم آ حوصله مون سر رفته بود، دادیم برو بِچا سه تا هرم ساختن که بیست سال طول کشید. برو بچا گفتن چیطورس؟ گفتیم خوبس. پس اسمشو همین «خوبس» گذاشتن. ما اینا رو تو بیست سال ساختیم. حالا شوما اِگه می تونین تو دویست سال خِرابش کونین…»
وی در ادامه میگوید: پس از تلاشهای فراوان، مشخص شد که این نوشته ها پس از فتح مصر و توسط سربازان شوونیست فارس از میان رفته اند. جالب اینجاست که در آخرین بررسیهای باستان شناسی، سرانجام، تابوت رامسس کشف و در حضور گروهی از نخبگان باستان شاسی منجمله شخص من باز شد. آنچه در وهله ی اول مشخص بود وجود زیرشلواری راه راه خاکستری و سفیدی بود که مومیایی رامسس بر پای داشت. این زیرشلواری برای انجام آزمایش های تعیین قدمت به موزه ی لوور فرستاده شد ولی متأسفانه در بین راه توسط اجانب دشمن همیشه فارس ربوده شده و بوسیله ی اسید از میان رفت. نکته ی دیگری که شکی در اصفهانی بودن رامسس باقی نمی گذارد باز ماندن چشمان وی به هنگام مرگ است که نشان میدهد که متوفی از لحاظ ژنتیکی دارای خون اصفهانی با خلوص بسیار بالا بوده است.
پروفسور پاره پور در حال دستمالی کردن رامسس
ریشه یابی نژادی مشاهیر علمی، فرهنگی و هنری اصفهان که به غلط منسوب به دیگر اقوام شده اند.
پاره پور در کتاب «سیخونکی به تاریخ بشری» آورده است:
«نوتان» که به زبان محلی «نوتون» خوانده میشود دهی در جنوب شمالی اصفهان است که اکثریت جامعه ی آنان را کلیمیان تشکیل می دهند. در زمان شاه عباس صفوی، «یعقوب» نامی، از این ده به دربار شاه راه و به سمت اصطبلدار وی ارتقاء یافت.چون آثار نبوغ در ناصیه ی پسر وی «اسحاق»، نمایان گشت پس شیخ بهایی وی را به مدرسه ی چهارباغ برده و به وی علوم خفیه را آموخت. از طرفی «برادران شرلی» که از سوی دربار انگلیس و برای تجهیز سپاه صفوی به توپخانه به ایران آمده بودند، با دیدن نبوغ وی، او را مخفیانه به انگلستان برده و او در آنجا به دار العلم کمبریج رفت و علوم جدیده را فرا گرفت و نام «اسحق نیوتون» را برگزیده و از مشاهیر تاریخ گشت. گفتنی است که تمامی مستندات تاریخی مربوط به این واقعه که در آرشیو ام. آی. سیکس موجود بوده توسط جاسوسان شوونیست فارس به سرقت رفته و معدوم گشته اند.
عکسی از اسحاق کوچک که توسط رابرت شرلی گرفته شده.
پاره پور همچنین در صفحه ی 55745 کتاب «چرا و چگونه به گا رفتیم؟ » در مورد دزدی های فرهنگی فارس ها از جامعه ی هنرپرور اصفهان می افزایند:
در زمان هایی که در اصفهان فاضلاب شهری وجود نداشت کناسان از اقشار بسیار قابل احترامی بودند که به شغل شریف تخلیه ی چاه فاضلاب اهتمام می ورزیدند. یکی از نام آوران آنها «احمد» نامی بود که به «احمد گوه چی» معروف بود. وی علیرغم سختی کار، در تربیت فرزندانی برومند اهتمام کرد و آنان را هنر، بسیار آموخت. سرانجام یکی از پسران وی به دلیل فشار اقلیت شوونیست فارس در یکصد سال پیش، به فلورانس که همانگونه که از حرف آخرش پیداست از شهرهای اصفهانی نشین ایتالیاست مهاجرت کرده و در آنجا رحل اقامت افکند. پنجاه سال بعد فرزند وی که نواده ی احمد بود، کمپانی معظم مد لباس «گوچی» را در ایتالیا تاسیس و راه اندازی نمود. وی علیرغم زندگی کردن در ناز و نعمت هرگز از اصول نژادی خویش عدول ننموده و طرح های ماندگاری را با الهام از زیرشلواری های راه راهِ اصفهان زمین ارائه کرد که در عکس زیر یک نمونه از آنها را مشاهده میکنیم.
نوه ی احمد گوه چی و رییس کمپانی گوچی
لباس طراحی گوچی با الهام از طرح زیرشلواری اصفهانی
در صفحه ی 55755 همان کتاب آمده:
نمونه ی دیگر «رسول جیوه چی» بود که در دروازه ی قیصریه جیوه می فروخت. تا اینکه در زمان رضا خان شوونیست و دیکتاتور و در پی فارسیزه کردن جمعیت خالص اصفهان، اموالش مصادره شد و به خاک سیاه نشست. پس با کمک «گوچی» که پیش از آن به ایتالیا رفته بود، مقدمات سفرش به فلورانس مهیا شد و بعدها فرزند وی به استخدام گوچی درآمد و سپس با الهام از نام خانوادگی خود کمپانی دیگری با نام «ژیوانچی» را تأسیس کرد که از مطرح ترین کمپانی های تولید عطر در اروپاست.
فرزند رسول جیوه چی و رییس کمپانی معظم ژیوانچی
نمونه ی دیگری از هنرمندان تبعیدی ما «اصغر ختنه چی» (دودول چی) است که با پشتیبانی «گوچی» و «ژیوانچی» به ایتالیا رفت و سپس با کمک یک ایتالیایی دیگر به نام گابانا، خط تولید لباسهای دولچی-گابانا را راه اندازی نمود.
دولچی (سمت راست) به اتفاق گابانا
لباس های طراحی دولچی با الهام از طرح زیرشلواری اصفهانی
پروفسور در ادامه می گوید:
علاوه بر متون تاریخی، با مراجعه به رسانه های امروزین نیز می توان دریافت که چه خیل عظیمی از هنرمندان اصفهانی به دلیل سختی زندگی در زیر یوغ تمامیت طلبان فارس، بصورت گمنام و تحت تابعیت کشورهای بیگانه پناه گرفته و به دور از مام میهن زندگی می کنند.
گزارش زیر در یکی از مجلات تبلوید معروف نیویورک به نام «بمال و بخور» منتشر شده که گواهی بر صحت این ادعاست:
از بازاریان قدیمی سبزه میدان اصفهان تقریبن کسی نیست که «جعفر لبو پز» را فراموش کرده باشد. پس از انقلاب شوونیستی-اسلامی فارسیسم سال پنجاه و هفت در ایران، دختر جعفر که صدایی زیبا و اندامی بسیار هوس انگیز داشت، اصرار داشت که همگی به اتفاق هم راهی دنیای آزاد شوند چرا که استعدادهای او در محیط شوونیستی ایران که با اسلامیزه شدن آن بسیار غیر قابل تحمل تر نیز شده بود شکوفا نم یشد. سرانجام و با پافشاری وی، همگی ابتدا به پورتوریکو و سپس به منهتن نیویورک مهاجرت کردند و جعفر در آنجا نام جفری لوپز را بر خود نهاد و به کار پیشین خود ادامه داد. هر چند دختر وی پس از شکوفا شدن استعدادهایش به احترام پدر خویش نام هنری «جنیفر لوپز» را بر خود نهاد و هم اکنون از ستارگان مطرح هالیوود بوده و دارای یکی از بزرگترین و بهترین استعدادهای جهان است.
جعفر لبو پز،پدر جنیفر لبوپز (لوپز)، در مغازه ی خود در منهتن نیویورک
جنیفر لبوپز (لوپز) خواننده با استعداد اصفهانی
در زمینه ی سینما میتوان به هنرمندانی نظیر علی پاچه ای (آل پاچینو)، رامین پولکی ساز (رومن پولانسکی)، فرید حکاک(آلفرد هیچکاک) و از نوابغ سیاسی و نظامی نیز به اسکندر و استالین (هر دو از اصفهانی های شمالی) اشاره کرد که اولی حکومت شوونیستی ارس هخامنشیان و دومی حکومت فاشیستی هیتلر را نابود کردند.
عزیزان اصفهانی؛
برای جلوگیری از اطاله ی کلام، این مقال را در همین جا به پایان می بریم و مرامنامه ی حزب پان-اصفهانیسم را اعلام می کنیم. در صورت تمایل به عضویت در حزب می توانید به وبسایت مابه آدرس زیر مراجعه کنید.
https://www.facebook.com/Esfahani.Separatists
1) آزادی آموزش زبان پدری در تمامی نواحی اشغالی.
2) بازگرداندن مفاخر علمی، فرهنگی، هنری و تاریخی کشور اصفهان.
3) به رسمیت شناختن کشور مستقل اصفهان در سازمان ملل.
4) باز پس گیری تمامی نواحی اشغال شده در سراسر دنیا – به نقشه زیر رجوع کنید
5) اخراج تمامی اقوام اشغالگر از تمامی سرزمینهای اشغالی.
مورد ششم پس از قدرت گرفتن کشور اصفهان اعلام خواهد شد.
ارادتمند همه ی شما
دبیر کل حزب پان -اصفهانیسم
آمیرزا اصغر اصفهانی
با تشکرات فائقه از بی بی سی فارسی که قبول کرده است، سخنگوی رسمی ما بشود