«گوسفندی برد این گرگ مزور همه روز—گوسفندان دگر، خیره در او می نگرند.»
الف- یعنی همه مثل گوسفند هستند و نسبت به قتل و شکنجه دیگری بی تفاوتند تا نوبت خودشان برسد.
ب-اینطورها هم نیست. گوسفندهااز تمام صحنه با همراهشان فیلم می گیرند و در فیسبوک یا یوتیوب به اشتراک می گذارند.
ج- یعنی بغیر از گرگ و گوسفند، گزینه دیگری نیست. یا می کشی یا کشته می شی. همیشه همینطور بوده.
د. یعنی با وجود چنین خطری، گوسفندا هنوز با سماجت چشم در چشم گرگ دارند و نه عقب نشینی نمی کنند و نه در دفاع از خودشون تبدیل به گرگ می شن.
*****
«گوسفند سر به زیر شعر بع بع می کند—نه، نمیگوید. مبادا گوسفند و خودسری؟»
الف- شعر همچون گوسفندی که بع بع می کند به ارباب قدرت، پاسخی منفی ناشی از خودسری نمی دهد هرچند … که از جوانی شیفته شعر و شاعری بوده( ولی سهراب سپهری را نمی شناسد) شعر را سر می برد و شاعران را نیز.
ب- بهترین کار شعر و ور گفتن است و از نه گفتن در برابر از ما بهتران پرهیز کرد تا به خودسری تعبیر نشود. ولی می توانی سرت را زیر بیاندازی و هر کاری خواستی در عمل بکنی.
ج- یا باید بع بع کنی و سرت را زیر بیاندازی یا سرت را زیر آب می کنند تا خودسری یادت برود. همیشه همینطور بودهو همینطور هم می ماند. بهتر است یک آدم حسابی باسواد بالای سرت باشد تا یک ملای بیسواد و مفت خور.
د- با وجود بع بع ظاهری در شعر شاعر سر به زیر، شاعر زیر فشار و تهدید نه می گوید و گوسفندانی همچو خود را لو نمی دهد. چرا باید آزادیخواهی (خودسری) را از گوسفندان بعید دانست؟
*****
«ترّحم بر پلنگ تیز دندان—ستم کاری بُوَد بر گوسفندان»
الف- دلسوزی برای پلنگی که گوسفندان را می درد سبب زیان جانی و مالی به گوسفندان می شود.
ب- در اوج کشت و کشتار ، شعار می بخشیم و فراموش می کنیم کمی نادرست بود زیرا با تضمین آینده درخشان و بی خطر افراد ناآگاه(!) باتوم و کلت بدست، به کشته سازی(!) بیشتر کمک می کرد.
ج- اگر بخواهی رفتار پلنگ رابا گوسفندان اصلاح کنی، یک مقدار به گوسفندان کم لطفی کرده ای. بهر حال پلنگ ، پلنگ است و گوسفند، گوسفند می ماند.
د- باید بر حال پلنگی که گوسفندان را می درد گریست زیرا این ستم کاری از سوی گوسفندان بی پاسخ نخواهد بود.
*****
«سرِ گرگ باید هم اول بُرید—نه چون گوسفندان مردم دَرید»
الف- علاج حادثه پیش از وقوع باید کرد.
ب- من با خشونت مخالفم. نباید به گناه ناکرده پیشاپیش کسی را محکوم کرد.
ج- از روی تجربه تاریخی باید می دانستیم که وقتی قدرت بدست … بیافتد چه روی می دهد. تف بر نسل دهه ی پنجاه که مرتکب چنین خبطی شد.
د- از نظر تاریخی همیشه سر گرگ ها بریده می شود و گوسفندان پیروز می شوند.
*****
«در برابر چو گوسفند سلیم—در قفا، همچو گرگ مردم خوار»
الف- سیاست پدر و مادر ندارد.
ب- باید چهره واقعی گرگ را در شبکه های اجتماعی افشا کردتا نتواند خودش را گوسفند جا بزند.
ج- تا ابله در جهان هست … مفلس در نمی ماند.
د- گرگ ها همیشه در طول تاریخ برابر قدرت مردم شکست خورده اند. دیر و زود دارد سوخت و سوز ندارد.
*****
آدما سه جورند. بعضیا مثل دوا، بعضیا مثل غذا و یک عده هم مثل مرض می مونند.
بعضیاشون تلخند. وقتی پیش شون هستی اولش احساس بدی داری ولی بعد آرامش و رضایت، روحت از همه ناراحتی ها و بدیها پاک شده.
بعضیاشون اینقدر خوبن که همیشه بهشون احتیاج داری. دوست داری هر روز اونا رو ببینی و با هاشون حرف بزنی. از شون انرژی می گیری و اگه نباشند نفس کشیدن برات سخت می شه.
بعضیاشون هم بعد از مدتی که کنارشون بودی احساس می کنی حالت بد و بدتر می شه، مدام بدبیاری می آری…
یکنفر می تونه هم دوا، هم غذا و هم مرض باشه، بستگی داره تو کی باشی.
سلام و درود دوباره بر بانوی ادب و فرهنگ و علم و هنر.
بعد از مدتها گذارم باز به یکنفر عزیز افتاد اما خودمونیم چه گوسفندستانی شده این پست. هرجا نگاه میکنم صدای بع بع میاد :دی گفتم بیام دو کیلو ماست وپنیر بگیرم :)) خوشحالم از اینکه میبینم مثل همیشه فعالید و موفق. درود فراوان
لایکلایک
سپاس دوست عزیز.موفق باشید.
لایکلایک