الاغ می گفت علف آبی است. گرگ می گفت علف سبز است. طرفین دعوا به حضور شیر سلطان جنگل فراخوانده شدند. شیر، گرگ را به زندان فرستاد. گرگ گفت مگر علف سبز نیست؟ شیرپاسخ داد زندانی شدنت برای رنگ علف نیست. برای این است که با الاغ وارد بحث شدی.
*** خشم روشنفکران و اپوزیسیون از مردم نفهم، نژاد پرست و وحشی ایران کاملا قابل درک است. این مردم کم از هیتلر نیستند. چرا وقتی کاردار جمهوری اسلامی در برزیل، دختر کان کم سن و سال برزیلی در استخر را دستمالی کرد و یا مامور اعزامی جمهوری اسلامی در ویتنام اندام بانوی مهماندار را لمس کرد و هر دو دستگیر و از کشور مبدا اخراج شدند همین مردم معترض نشدند؟ حتی وقتی فرزندان همین ملت در این سی و چند سال در زندان ها مورد تجاوز و شکنجه های جنسی بودند این مردم صدایشان در نیامد… حالا برای تجاوز دو مامور امنیتی فرودگاه جده در سرزمین وحی به دو نوجوان ایرانی سیزده و پانزده ساله این قدر شلوغش کرده اند. آن هم وقتی که می خواهیم با دنیا وارد تعامل شویم و ثابت کنیم وحشی نیستیم. چرا می گویند عرب سوسمار خوار در حالی که اعراب همیشه با احترام از ایرانیان مجوس، شیعه رافضی و… حرف می زنند و امام جمعه ای در عربستان فتوای جنگ بین ایرانی شیعه و عرب سنی را داده است؟ مگر خطر جنگ را نمی بینند؟
وزارت خارجه به نفع ماموران متجاوزی،- که در امری نادر جنایتشان توسط پزشک و مسوول فرودگاه جده تایید شده ،- شهادت می دهد که تجاوز نبوده و پیش از آن که روی دهد نوجوانان خود را رها کرده اند و بعد آن را به شبه تجاوز تقلیل می دهند تا بر ناتوانی حکومت ایران در دفاع از شهروندانش سرپوش بگذارد. ولی وقتی کسی باور نمی کند از قول خانواده ها تکذیب آن را اعلام می کنند. اپوزیسیون مثلا دمکراسی خواه هم در برابر فشار افکار عمومی، همین تکذیب ها را دستاویز پاک کردن صورت مساله می کند.
از آن جالب تر، پهلوان پنبه های فضای مجازی هستند که مثل همیشه طلبکارانه از مردم ایران می پرسند چرا در زمان کهریزک اعتراضی نکردند؟ چرا همه ی این سالها نظاره گر تجاوز به فرزندان مبارزشان در زندان های جمهوری اسلامی بودند و هیچ نکردند! تقصیر هم ندارند هیچگاه پایشان به همان زندان ها نرسیده تا ببینند زندانیان و شکنجه شدگان، همان معترضان واقعی به سرکوب و استبداد دینی بوده اند و چه پر شمار در همه ی این سالها. البته نیازی هم نیست شرح دهند خودشان چه کرده اند؟! طبق همین استدلال اگر کسی نتواند مراتب مبارزه و اعتراض خود را بر علیه تجاوز ماموران امنیتی و سرکوبگر استبداد دینی به فرزندان ایرانی ثابت کند حق اعتراض خودرا به تجاوز ماموران امنیتی سایر کشورها به فرزندان ایران از دست داده است.
همان گونه که دولتمردان ایرانی خود را از مردم ایران سوا می بینند(که البته از آنجا که بسیاری از آنها تا پیش از 57 ساکن یا تابع یک کشور عربی بودند و در این مورد حق دارند!)، هنرمندان، روشنفکران همه چیز فهم و اپوزیسیون طلبکار هم خود را از این مردم نمی دانند(که البته از آنجا که بسیاری از آنها بعد از 57 به تابعیت یک کشورغربی در آمده یا در آنجا سکونت می کنند و حق دارند!) هر دو هم از دمکراسی حرف می زنند و منظور هر دو دمکراسی هدایت شده است. مثلا دمکراسی ابداعی در حکومت سکولار مدرن پیشین ایران که یک نفر فکر می کرد، حرف می زد، تصمیم می گرفت و عمل می کرد و مردم سپاس می گفتند. یک حزب بزرگ برای مردم هم تشکیل داده بود که هر کس عضویت در آن را دوست نداشت می توانست برود جای دیگر. البته هنگامی که مردم ایران در برابر آن قد علم کردند … دمکراسی اسلامی در آب نمک خوابانده از خارج کشور وارد و مستقر شد که یک نفر از سوی خدا اوامرش را ابلاغ می کند و هر کس آن را دوست ندارد می تواند اخراج، زندانی، شکنجه و اعدام شود.
واقعیت این است که اگر دفاع از شهروندان ایرانی هیچگاه دغدغه ی دولتمردان ایران نبوده، افکار عمومی ایرانیان نیز هیچگاه نزد روشنفکران و اپوزیسیون ارزشی نداشته است.
این هم نظر روزنامه الریاض عربستان به ملت ایران
خشم فروخورده ی مردم ایران نسبت به آیین ها، رسوم و سنن عقب مانده ی عربی که سالهاست به بهانه و یا در پوشش دین به آنها تحمیل شده بر سر این رویداد اهانت بار سرریز کرده و مسوولان و مقام های استبداد دینی (که بسیاری از آنها تا پیش از 57 ساکن و یا تابعه ی یک کشور عربی بودند) بخوبی متوجه سمت و سوی این خشم شده اند و نگران از شعله ورتر شدن آن، به ماستمالی کردن آن در پی ناتوانی از مسکوت گذاردنش روی آورده اند ولی اپوزیسیون و روشنفکران همه چیز فهم طلبکار ( و بسیاری بیزار ) از مردم ایران، در تحلیلی شتابزده و کم عمق، فقط همسویی ظاهری خشم مردم را با دسیسه های آن گروه از استبداد دینی می بینند که در این مقطع بدلیل از دست دادن بخشی از قدرتشان، سود و منفعت بیشتر خود را در درگیری، بحران سازی و جنگ طلبی با دنیا بویژه اعراب سنی می یابند. این مردم معترض، دولتمردان و سایر نهادهای در قدرت جمهوری اسلامی را اساسا انیرانی با منشا عرب می دانند و اعتراض آنها نه فقط به این رویداد که به واریز دلارهای نفتی به حلقوم کشورهای عربی است… هیچ یک از معترضان از تجاوز به نوجوان شیعه توسط مامور سنی حرفی نزده بلکه خشم خود را از تداوم حج عمره پس از تحمل این همه خواری و ذلت ایرانیان بروز داده اند. آیا اگر دولتمردان جمهوری اسلامی در همه ی این سالها، ربودن زنان و دختران زائر یا گردشگر ایرانی در عربستان ، امارات، ترکیه ،..و یا بازرسی اهانت بار آنها را توسط مردان اماراتی، سعودی و ترکی پنهان نکرده بودند کار به اینجا می رسید؟
از مدعیان جانشینی خدا، پیامبر و امام زمان توقعی نیست ولی از روشنفکر و هنرمند و … که دمکراسی خواهی، آزادی خواهی و… را مدام فریاد می کشد نباید بیش از اینها انتظار داشت؟!