برگه Persian Gulf فیسبوک
جمله «خرمشهر را خدا آزاد کرد»، گفته سیّد روح الله الموسوی الخمینی را میتوان احمقانه ترین و ایران ستیزانه ترین جمله در تاریخ بشریت و ایران – و حتی کفر آمیز ترین از نظر دینی بشمار آورد! زیرا که با این گفته خداوند را سیاسی کرده و وارد جنگی ساخت که او و صدام موجب آن بودند[1]! و شگفت انگیز نیست، که اکثر سربازان عراقی شعیه بوده و صدام حسین هم مانند روح الله خمینی، مدعی میشد که این جنگ، «جنگ با کفر و برای اسلام» است و خود را سعد ابن ابی وقاص دوم و سردار قادسیه خواند![2]
از آنزمان تا به امروز، برخی بخاطر هواداری وابسته به نظام و برخی دیگر بدون اندیشیدن آن گفتار احمقانه را طوطی وار تکرار می کنند، که بایستی از این عده پرسید:
۱ – آنزمانی که عراقی ها وارد خرمشهر شدند و جنایت و پلیدی نبود که در برسر ایرانی نیاورند، از کشتار، شکنجه و تجاوز جنسی (به دختران و زنان و پسرهای نوجوان ایرانی)[3] گرفته تا تاراج و چپاول، نابودی و مرگ، آن زمان خدا کجا بود؟ . . . چرا خدا شاهد آن همه فجایع و جنایات بود و خاموشی اختیار کرد کاری نکرد؟
۲ – خرمشهر ۵۷۸ روز در اشغال برادران مسلمان عراقی بود، خدا در آن ۵۷۸ روز کجا بود و چه می کرد؟
۳- خدا خرمشهری که در زمان آزدسازیش حتی سگ هم در آن نمی زیست و از آن شهر زیبا مبدل به خونین شهر و خرابه ای شده بود، برای آزادیش یاری کرد ولی هنوز پس از ۳۳ سال هنوز مخربه باقی مانده است و یاری نمی کند!
آفریدگار پاک مهربان است و حاضر نیست خون هیچکدام از بندگانش، چه دیندار و چه بی دین، (بویژه که هر دو ملت ایران و عراق اکثریتشان مسلمان هستند) برزمین ریخته شود، که در آزادسازی خرمشهر خونها برزمین ریخته شد و جان ها از دست رفت – چه ایرانی و چه عراقی که متجاوز بود! . . . همچنین خداوند بما عقل و هوش داده است تا ازآن بهره وری کنیم و پیش از پذیرش هر مساله ای کمی اندیشه و پژوهش کنیم! برای نمونه، اگر «مصطفی چمران» و «محمد جهان آرا» خدمه تانک های لشکر ۹۲ زرهی اهواز (بزرگترین لشکر زرهی خاورمیانه) را به بهانه آنکه «غیربومی» هستند، اخراج و خانه نشین نمی کردند، از ۴۸۵ تانک چیفتن و ۸۰ تانک اسکورپیون که پیش از انقلاب یکی از پیشرفته ترین و بهترین تانک های جهان را در اختیار داشت، تنها ۴۰ تانک به جنگ عراقی ها نمیرفتند، که حتی عراقی ها بفکر اشغال خرمشهر هم نمی افتادند! بگفته ای ساده تر، محمد جهان آرا و مصطفی چمران که امروز اُمت (نه ملت ایران) زودباور و ساده لوح از آن دو «وطن فروش و خائن» بت ساخته اند، کسانی بودند در حقیقت کلید خرمشهر را به صدام حسین تقدیم کرده و مسوول مستیقم و شریک همه آن جنایات بودند! . . . و اگر برای آزادسازی خرمشهر، نظام دست بدامان همان خدمه های اخراجی یا بگفته محمد جهان آرا «راننده های طاغوتی» نمی شد، که هرکدام از همان «راننده ها» دو سال در انگلستان دوره پیشرفته نظامی دیده بوند، که بازنگشته که تانک های پیچیده چیفتن و اسکورپیون را بکار اندازند و خرمشهر را به یاری لشکر ۷۷ خراسان، تیپ ۵۵ هوابرد شیراز (کلاه سبزها)، تکاوران دریایی بوشهر، لشکر ۱۶ زرهی قزوین، تیپ زرهی ۳۷ شیراز، هوانیروز و نیروی هوایی با تجهیزاتی که شاه خریداری کرده بود را آزادسازند، هنوز خرمشهر در اشغال بیگانه، بخشی از یک کشور عربی و نامش «محمره» می بود! نیاز به یادآوریست که فرمانده لشکر زرهی ۹۲ اهواز «تیمسار سپهبد عیسی بقراط جعفریان» بود که در هلیکوپترش بدستور چمران گلوله خورد و کشته شد؛ – و «تیمسارسرتیپ جهانگیر اسفندیاری»، فرمانده تیپ سوم زرهی (داری دکترای پدافند از دانشگاه جنگ و بگفته دافوس یکی از بهترین طراحان پدافند زرهی در جهان) اعدام شد – که این بهترین هدیه برای صدام حسین بود، که قصد حمله به ایران را داشت!
. . . و یا زمانی که پس از آزدسازی خرمشهر، در روز ۳۱ خرداد ماه ۱۳۶۱ عراق خواهان پایان بخشیدن به جنگ شد و حتی عربستان سعودی هم پذیرای پرداخت خسارت ۳۰۰ میلیاردی به ایران شد،[4] آیا آن خدا بود که گفت جنگ را ادامه دهید، چون «راه قدس از کربلا می گذرد»؟ جنگی که ۷ سال بیشترسال بدرازا کشید و بیش از ۱ میلیون انسان کشته و از هر دو کشور ایران و عراق، کشورهای ورشکسته ای بجای ماند؟ . . . ولی در این بین از «راه قدسی که از کربلا می گذرد» برای غربیان از راه فروش اسلحه و مهمات به دو طرف جنگ ۱.۲ تریلیون دلار سود بهمراه داشت و دو کشور ایران و عراق که برای موجودیت رژیم اسراییل خطر بشمار میرفتند، رفع خطر شد!
نه عزیزان، بجای سنگ داغ برپیشانی چسباندن و واژه های عربی از ته حلقوم بیرون کشیدن و «سیاسی ساختن خدا» و وارد کردن نام پاکش در مسائل دنیوی و سواستفاده از نامش – کشتن، شکنجه، تجاوز، دزدی، چپاول بیت المال و هزاران جنایت دیگر بنامش — کمی بیاندیشیم و آنزمان متوجه می شویم که خرمشهر را نادانی و ندانم کاری و همکاری مشتی وطن فروش که دستور از لندن، واشینگتن و تل آویو می گرفتند به خاک و خون کشاندند[5] و آن خون، جانبازی، دلاوری و غیرت ایرانی بود که آزادش ساخت!
باری، پس از سی و سه سال از آزادسازی همان شهری که می گویند «خدا آزادش کرد»، که با ۶ هزار کشته و ۲۰ هزار ایرانی زخمی آزاد گشت، و روزی روزگاری بزرگترین گمرگ خاورمیانه را در خود جای داشت و چهره اش در خرمی و شادی میزیست، امروز همچنان زیر پوشش غبار جنگ مانده است؛ دیوارهای گلوله باران شده اش، خانههایی که به تلی از خاک تبدیل شدهاند؛ بیکاری گسترده، فقر، بینوایی و . . . ولی در عوض بجایش، لبنان و سوریه و غزه و کربلا و نجف و کاظمین و و و . . . آباد گشتند!
دردناک تر آن است که همان عراقی ها که در زمان جنگ سپاه کفر خوانده می شدند و باصطلاح رزمندگان برای اسلام جنگیدند و خدا در آزادی خرمشهر به رزمندگان اسلام یاری کرد – ناگهان پس از اعدام صدام حسین، یکشبه همان عراقی های کافر مبدل به برادران «مسلمان» و عراق کشور دوست و عزیزتر از جان شدند و نه تنها آقای خمینی از خسارت جنگی ۱۰۰۰ میلیاردی، انگار ارث پدری ایشان بود، چشم پوشی کردند، بلکه از شکم و دهان ایرانی هم ربوده و بخورد همان کافران می دهند!
۳۷ سال است رژیم ضد ایرانی ملایان، که یک رژیم دست نشانده و نوکر انگلستان است، بنام خداوند ِ پاک از هیچگونه جنایت، شکنجه، تجاوز و چپاول این کشور کوتاهی نکرده است – و اگر خدا به سران نظام گفته است، که کهریزک ها بپا ساخته و گورستان ها آباد شوند و هرکس که سخن از آزادی بزند را به چهار میخ کشانده و قلع و قمع کنند و بر او برچسب محارب با خدا بزنند، پس «خرمشهر را هم خدا آزاد کرد!»
بهر روی، رژیم جمهوری اسلامی، همانند همه رژیم های استبدادی در جهان روزی سقوط خواهد کرد و آن زمان است که حقایق افشا خواهند شد.
روان همه كشته شدگان در راه آزادسازی خرمشهر شاد و نامشان همیشه زنده و جاودان باد.
ادمین خلیج فارس
یاری نامه (منابع، ارجاعات و توضیحات)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 – https://www.facebook.com/photo.php?fbid=10152242401731111
و – http://www.samizdat.com/iraq.html
2 – http://forsvaret.dk/…/…/fak/publikationer/thomasfrankphd.pdf
3 – به این سه کتاب مراجعه شود:
«جنايتهاي ما در خرمشهر»، نوشته محمد بنی ابراهيمی
«خرمشهر در آتش»، نوشته سرهنگ رضا الصبري. برگردان بپارسی: عبدالرسول رضاگاه
«مأموريت در خرمشهر»، نوشته سرهنگ فلاح اللامي، برگردان به پارسی: مهرداد آزاد
4 – Karsh, Efraim, «The Iran–Iraq War: 1980–1988», (25 April 2002). pp. 1–8, 12–16, 19–82.
5 – Bulloch, K. & Morris, H., «The Gulf War: Its Origins, History and Consequences», London (1989