همه این گفتگوها واقعی است ولی نام شخصیت های داستان (برای اجتناب از مزاحمت پاپاراتزی ها) محفوظ است!
در نوبتِ داروخانه
یک خانم چادری سر صحبت را باز می کند و بعد از مقدمات اولیه و شکایت از دیابت و فشار خون و آرتروز و…خودش، می پرسد: مشکل شما چیه؟
: مشکلی ندارم.
متوجه بی حوصلگی من نمی شود: مشکل مریضتون چیه؟
: خودم مریض هستم.
اصرار می کند: خوب مریضی شما چیه؟
: سرطان
جا می خورد و با دلسوزی می گوید: ایشالا خدا خودش شفات بده!
توضیح می دهم: خدا خودش منو مریض کرده!
بیشتر جا می خورد با وجود این می رود بالای منبر، کلاه شرعی سرم بگذارد: خوب، خدا بنده های خوب خودش را امتحان می کنه مثل حضرت ایوب …
وسط حرفاش می پرم: من که همیشه توی امتحانهایش رفوزه شده ام. در هیجده سالگی اول با جنگ خونه خرابمون کرد، بعد بُردم زندان، بعد از تحصیل تو دانشگاه محرومم کرد،… الان هم که باسرطان دارد جان و مالم را با درد و زجر می گیرد. من بنده ی خوب خدای شما نیستم! بنده های خوبش که تو همه ی امتحاناش قبول شدن، سی و هفت سال است دارند با پولهای بنده های خدا در خانه های خدا(مساجد) خوش می گذرانند. مرتب هم به ثروت و قدرتشان اضافه شده، دست به هر جنایتی زدند مجازات نشدند و باز خدا پشتِ آنهاست….
هر قدر می گوید یواش، صدایت را پایین بیاور گوش نمی دهم. دست آخر با ترس و لرز از داروخانه بیرون می رود و در گرمای طاقت فرسای بیرون منتظر نوبتش می ماند.
*****
در بخش انکولوژی بیمارستان
زیر دارو به خودم می پیچم. پرستار می پرسد مورفین می خوای؟
سری به علامتِ منفی تکان می دهم.
: خوبه، پس زیاد مته به خشخاش نذار!
تقصیری ندارد، از بس مریض بدحال و محتضر دیده، دیگر عادت کرده…وضعیت من که بهتر از خیلی های دیگر در همین بخش است.
: ایشالا خدا خودش شفات بده!
یکدفعه منفجر می شوم، بریده بریده می گویم:خدا خودش منو مریض کرده!
از بس این حرف رو از من شنیده عادت کرده!
: خیله خوب. خودش هم تورو شفا می ده!
: پس شماها چکاره هستید؟ این همه دارو و درمان برای چیه؟!
: خوب ما وسیله ایم. خدا همه کاره است!
: پس اگر من الان نفَسَم بُرید و مُردم، خدا مسوول است و شماها بی تقصیر؟!
: خدا نکنه! ایشالا خوب می شی. اینقدرم از این حرفا نزن. برامون دردسر درست می کنی!
:خوب حالا که طرفِ من خداست. دیگه هزینه تخت رو به شما نمی دَم. وقتی رفتم پیش خدا با خودش حساب می کنم! شما هم که فقط وسیله هستید بعدا با خودش حساب کنید!
: لا الاهه ….
*****
در ویزیت پزشک
: خوب این هفته حالت چطوره؟
: بد! بد! بد!
: خوب همینه دیگه. هر چی جلوتر بریم بدتر می شی! این داروها، بدنت را هر بار ضعیف تر می کنن و… ایشالا خدا خودش شفات بده!
: خدا خودش منو مریض کرده!
: خوب خدا خودش هم تو رو شفا می ده اگه این قدر کُفر نگی!
: خوب اگر قرار بود خدا شفام بده که تو خونه می نشستم دعا می کردم. پس واسه چی اومدم پیشِ شما؟!
: خوب علم پزشکی هنوز بجایی نرسیده که بتونه بر اراده خداوند غلبه کنه….بهتره ایمانت رو قوی کنی،… الان تو امریکا هم که همین هفته پیش بودم بیمارای سرطانی را به مراسم دعا و نیایش می بردن و درصد بهبودیا هم بالاتر رفته… اگه بجای این بداخلاقیا و کفر گفتنا ….
وسط حرفش می پرم: دکتر، چرا از وقتی ایمان مردم ایران با حکومت اسلامی بالا رفته، ابتلا به سرطان چند برابر شده؟! این پارازیت ها، این موادغذایی و میوه های سمی،… اون همه سمی که موقع بمباران پالایشگاه تو حلقِ ما رفت….
: اینا ثابت نشده!
: هیچوقت هم ثابت نمی شه! مثلا خودِ شما هیچوقت کار تحقیقی تو این مورد داشتین؟ اصلا آماری از تعداد بیمارا تو این سالا نگه داشتین؟ چرا فقط مورد های خاص رو مقاله می کنین تا امتیاز بگیرین و ترفیع؟ چرا هیچوقت نرفتین رو مساله اساسی….؟
وسط حرفم می پرد: بیا زودتر برو! این هم نسخه ات و این هم پروتکل تزریقش، خدا خودش ما رو از وسوسه شیطون حفظ کنه!
: مرسی حاج آقا!
پیش منشی مطب می روم و ادعا می کنم بدلیل موعظه دینی بجای مشاوره درمانی باید حق ویزیت را کم کند! با پر رویی می گوید موعظه دینی که نرخش خیلی بالاتر از حق ویزیت یک پزشک متخصص است!
هر دومون می خندیم. به چی؟ به بدبختی خودمون!
*****
همین دو هفته قبل بود که معلوم شد جراح بیمارستان مبتلا به تومور مغزی است، یک دفعه تب شدید و بدحال شدن… باوجودی که اُتانازی(قتل از روی ترحم) در ایران ممنوع است چون خودش و همکاراش می دانستند عاقبت کار چیست، بعد از یک روز، او را به آی سی یو منتقل کردند و دور از چشم دیگران راحتش کردند.
*****
خوب خدا چرا فقط مدام از بنده هاش تو ایران امتحان می گیره؟!
چند بنده ی معمم تو درس سرطان امتحان دادند؟!
انحصار وارادت داروهای سرطانی بدست چه کسانی است؟ بهای این داروها ، کیت های آزمایشگاهی و… در مبدا چقدر است و در ایران چقدر؟ چقدر در داروهایی که مجدد بسته بندی می شود (تا مثلا دستورمصرف فارسی روی جعبه باشد) تقلب می شود؟!
چند نفر در صنعت سرطان شاغل هستند و درامد هر نفر در هر بخشِ آن چقدر است؟
در مورد عوامل سرطانزا در ایران چه مطالعاتی صورت گرفته؟ نتایج آن چه بوده؟ چقدر از این عوامل حذف یا تعدیل شده اند؟
*****
به هوش باشید نتایج آزمایش های برخی بیماران نشان می دهد که سرطان سبب تغییر ژن های بیماران شده یعنی شیوع سرطان(و عوامل سرطانزا) در ایران به مرحله ای رسیده که دیگر یک بیماری بین نسلی است …