مرحله ی آخرِ سرطان

Cancer-patient-shows-that-‘Hold-a-Coke-with-your-boobs’-hoax-how-it’s-done1-990x500بیمار در طول هفته ها یا ماه ها، بتدریج ضعیف تر و خسته تر می شود تا سرانچام مرگ از سرطان روی دهد. گر چه همیشه پیش بینی اینکه بیمار چقدر زنده می ماند ممکن نیست برخی علایم و نشانه ها می تواند نشان دهد بیمار واردِ هفته ها و یا روزهای آخر زندگیش شده است. درک اینکه در انتظار چه باید بود به رفع نگرانی کمک می کند و برنامه ریزی بهتری را ممکن می سازد. برای مثال عزیزانِ بیمار می توانند ساعات آخر را با او سپری کنند.
علایم و نشانگانی که نشان می دهد بیمار سرطانی هفته های آخر زندگیش را می گذراند:
***ضعف و خستگی فزاینده
***نیاز به خواب بیشتر در طول زمان، اغلب بیمار بیشترِ روز را در تخت یا استراحت می گذراند
***کاهش وزن و لاغر شدن یا از دست دادن عضلات
***کاهش یا از دست دادن اشتها و دشواری در بلع غذا یا آشامیدن مایعات
***کاهش توانایی صحبت و تمرکز
***کاهش یا از دست دادن علاقه به چیزی که پیش از این اهمیت داشته
***از دست دادن علاقه دنیای بیرون، اخبار، سیاست، سرگرمی، رویدادی های محلی، شایعات…
تقاضا به اینکه افراد کمتری نزدیک او باشند(فرد بیمار ممکن است تقاضا کند عیادت کنندگان کمتری داشته باشد یا زمان کمتری را با آنها بگذراند یا اینکه بخواهد هیچ عیادت کننده ای نداشته باشد)

همانطور که روزهای آخرِ زندگی فرا می رسد این علایم و نشانگان مشاهده می شود:
***تنفس آهسته تر، برخی موراد با مکث طولانی بین نفس ها
***تنفس پر سر وصدا، همراه با خِرخِر یا صدای غرغره زیرا بیمار نمی تواند خلط جمع شده در گلویش را تخلیه کند. (ممکن است مانند خرناس سبب نگرانی دیگران شود ولی خود بیمار متوجه آن نمی شود)
***پوست سرد که ممکن است به رنگ آبی بگراید، رتگ تیره پوست، بخصوص در پاها و دستهای بیمار
***خشکی دهان و لب های بیمار
***بی اختیاری(از دست دادن کنترل مثانه و مقعد)
***کاهش میزان ادرار
***ناآرامی یا تکرار، حرکات غیرارادی
***گیج شدن در مورد زمان، مکان و هویت افراد، شامل اعضای خانواده و دوستان نزدیک
***شنیددن یا دیدن افراد یا چیزهایی که در محل نیستند. گرچه شکلی از توهم است ولی عادی است و نباید سبب نگرانی باشد مگر اینکه بیمار را بترساند یا مضطرب سازد.
این تجریبات رویا گونه اغلب درباره موضوعاتی نظیر سفر، آمادگی برای سفر، افراد در گذشته هستند که به بیمار خیرمقدم می گویند.
*** بطور متناوب بیهوش شدن و از بیهوشی در آمدن و بتدریج کمتر و کمتر پاسخ دادن نسبت به تماس یا صدا در طول زمان.

البته باز هم باید خاطرنشان کرد که علایم و نشانگان در بیماران متفاوت است…
5b2092098feccc66752711b45bdf2efd
سرطان چگونه سبب مرگ می شود؟
وضعیت هر بیمار با دیگری متفاوت است و روشی هم که سرطان سبب مرگ بیمار می شود متفاوت است. این فرایند بستگی به نوع سرطان، محل توده بدخیم در بدن و سرعت رشد آن دارد.
برای برخی افراد، دیگر نمی توان سرطان را کنترل کرد و سلول های سرطانی به بافت ها و اندام های سالم تسری یافته اند. به این ترتیب، سلول های سرطانی فضای لازم و مواد غذایی مورد نیاز را از اندام های سالم می گیرند. در نتیجه، اندام های سالم دیگر نمی توانند وظیفه خود را انجام دهند. برای برخی دیگر، عوارض درمان می تواند منجر به مرگ شود.
در حین مرحله نهایی سرطان، مشکلاتی در بخش های متعدد بدن روی می دهد.
سامانه ی گوارشی: اگر سرطان در سامانه ی گوارشی باشد(برای مثال، معده، پانکراس یا روده بزرگ) غذا یا پسماند دیگر نمی تواند عبور کند و سبب نفخ، پُف کردن، دل آشوبی و تهوع می شود. اگر سرطان مانع شود که غذا هضم یا جذب شود بیمار دچار سوء تغذیه می شود.
ریه ها: اگر بافت های سالم ریه بیش از حد کم شود، یا اگر سرطان بخشی از ریه را مسدود کرده باشد، فرد دچار مشکل تنفسی می شود و نمی تواند اکسیژن کافی دریافت کند. یا اگر ریه از کار بیافتد یا عفونی شود برای فردی با سرطان پیشرفته، مبارزه با بیماری بیش از حد سخت می شود.
استخوان ها: اگر سرطان در استخوان ها باشد ، کلسیم بیش از خد به جریان خون راه می یابد که می تواند منجر به بیهوشی و مرگ شود. استخوان ها با توده ی بدخیم ممکن است بشکنند و دیگر بهبود نیابند.
کبد: کبد، سموم را از خون دفع می کند، به هضم غذا کمک می کند و غذا را به مواد لازم برای ادامه زندگی تبدیل می کند. اگر بافت سالم کبد بیش از حد کم شود، تعادل مواد شیمیایی در بدن به هم می خورد و فرد سرانجام به کُما می رود.
مغز استخوان: هنگامی که سرطان در مغز استخوان باشد، بدن نمی تواند به اندازه ی کافی سلول های خونی سالم بسازد. فقدان سلول های قرمز خون سبب کم خونی می شود و بدن اکسیژن کافی در خون نخواهد داشت. تعداد کم سلول های سفید خون نیز مبارزه با عفونت را مشکل می کند. و یک اُفت در پلاکت ها مانع دلمه شدن خون می شود و مبارزه با خونریزی غیرعادی را دشوار می سازد.
مغز: یک توده ی بزرگ بدخیم در مغز می تواند منجر به بروز مشلاتی در حافظه، حفظ تعادل یا از دست دادن کنترل و استفاده از بخشی دیگر از بدن شود که سرانجام به کُما منتهی می شود.

چه علایمی نشان می دهد که مرگ نزدیک است و برای آسودگی بیشتر بیمار در این مرحله چه می توان کرد؟

در برخی موارد، علت دقیق را نمی توان مشخص نمود و وضعیت بیمار بسادگی و به آهستگی ضعیف می شود روزبروز ضعیف تر تا اینکه سرطان او را از پای در آورد.
باز هم وضعیت هر بیمار با دیگر متفاوت است و همه این فرایندها دارای مراحل و سرعت پیشرفت متفاوتی هستند و برخی شرایط درمان مناسبی دارند که می تواند به کندتر کردن فرایند یا آسوده تر کردن بیمار کمک کند.
علایم و نشانگان معینی می تواند کمک کند که نزدیک شدن بیمار به مرگ را پیش بینی کرد. این علایم در زیر توصیف و پیشنهادهایی برای کنترل آنها نیز ارائه شده است.
با این حال تجربه هر فرد رد پایان زندگی با دیگری متفاوت است. آنچه که ممکن است برای یکی پیش بیاید برای دیگری ممکن است مطرح نباشد. همچنین وجود یک یا چند نشانگان لزوما بمعنای ندیکری بیمار به مرگ نیست.
***کنار کشیدن از دوستان و خانواده
فرد اغلب در حین هفته های آخر زندگی در خودش فرو می رود. این معنای آن نیست که حتما افسرده است یا اینکه دیگر به اطرافیان خود علاقه ای ندارد. این امر می تواند بدلیل کاهش اکسیژن رسانی به مغز، کاهش جریان خون و یا آمادگی ذهنی برای مرگ باشد. بیمار علاقه خود را به چیزهایی که پیش از آن، از آنها لذت می برد از دست می دهد برای مثال: برنامه محبوب تلویزیونی، دوستان یا حیوانات خانگی.
بیماران ممکن است کاملا هشیار و قادر به شنیدن باشند گرچه قدرت پاسخگویی یا نشان دادن هشیاری خود نباشند.
کارشناسان توصیه می کنند در این مرحله خانواده و عزیزان بیمار «به او اجازه رفتن بدهند».
*** تغییرات در خواب
بیمار ممکن است خواب آلوده باشد، خوابش افزایش یابد، بینابین بخوابد یا زمانی که بیدار می شود گیج باشد. نگرانی ممکن است بیمار را در طول شب بیدار نگه دارد. با گذشت زمان، بیمار بیشتر و بیشتر یم خوابد.
*** دردی که به سختی کنترل می شود
با پیشرفت سرطان، کنترل درد روز بروز مشکل تر می شود. تامین دارو برای کاهش یا رفع درد بصورت منظم بسیار اهمیت دارد. ماساژ یا سایر فنون آرامش دهی نیز موثر است.
*** افزایش ضعف
ضعف و خستگی، با گذشت زمان افزایش می یابد. بیمار یم تواند روزهای خوب و روزهای بدی داشته باشد ولی در هر حال هر روز به کمک بیشتری برای انجام کارهای خود نیازمند است.
***تغییرات در اشتها
همانطور که بدن کم کم خاموش می شود، فرد سرطانی اغلب به غذای کمتری نیازمند است. از دست دادن اشتها بدلیل نیاز بدن به حفظ انرژی و کاهش توانایی آن در استفاده مناسب از غذا و مایعات است.
باید به بیمار اجازه دادخودش انتخاب کند آیا غذا بخورد یا خیر، چه زمانی غذا بخورد و یا چه بخورد یا بیاشامد. از آنجا که جویدن مستلزم صرف انرژی است بیمار بیشتر بستنی یا پودینگ یا شیربستنی … را ترجیح می دهد. اگر بیمار مشکل بلعیدن نداشته باشد مایعاتی که می توان با نی نوشید مناسب است و اگر بیمار دیگر نمی تواند غذا را فرو دهد تکه های کوچک یخ مناسب است. لب بیمار باید مدام خیس باشد و دهانشان گاه گاه با پارچه مرطوب تمیز شود.
***هشیاری:
نزدیک مرگ، فرد اغلب دوره هایی از گیجی یا دیدن رویا در بیداری دارد، ممکن است در تشخیص زمان، مکان و هویت عزیزانش اشتباه کند. باید به نرمی و ملایمت، زمان، مکان و هویت درست افراد را به او یادآوری کرد. در رفتار با بیمار باید تسکین دهنده و آرام بود. اگر بیمار به هیجان آمد نباید مانع او شد.
برخی اوقات بیمار با عزیزی که مرده یا حضور ندارد را می بیند یا با او صحبت می کند. ممکن است راجع به سفری که یم خواهد برود یا دیدن نور، یا پروانه یا نشانه هایی که سایرین نمی بینند صحبت کند. تا زمانی که این چیزها بیمار را آزار نمی دهد می تواند ادامه دهد. باید در رویا یا بینش آنها شریک شد و نباید درباره غیرواقعی بودن آنها با بیمار گفتگو کرد.
***فرایند مُردن
ممکن است در انتها، بیمار کنترل مثانه یا ماهیچه های مقعد خود را از دست بدهد. مراقب بیمار باید و بطور مدام بستری تمیز و خشک را برای او فراهم کند. برای این امر می توان از پوشک استفاده کرد.
الگوی تنفس ممکن است چرخه هایی کندتر یا سریع تر از حالت عادی داشته باشد مراقب باید بدون اینکه بیمار متوجه شود پزشک معالج را از این تغییرات مطلع سازد. ممکن است بدلیل مسدود شدن گلو و مسیر تنفسی با خلط جمع شده یا مایعاتی دیگر، صدای خرخر کردن یا غرغره به گوش برسد، گرچه بنظر ناخوشایند می رسد ولی در این مرحله بیمار درد یا تنشی حس نمی کند. در این حالت با قرار دادن بیمار به پهلو و قرار دادن بالش در پشت و زیر سر بیمار، تنفس او آسان تر می شود. در صورتی که بیمار مدام مشکل تنفسی داشته باشد استفاده از منبع اکسیژن خارجی نیز مفید خواهد بود.
پوست بیمار کم کم آبی می شود و همانطور که جریان خون آهسته می شود سرد می گردد. این امر برای بیمار دردناک یا ناراحت کننده نیست. باید از استفاده از پتوی الکتریکی یا پدهای گرماده برای بیمار سرطانی پرهیز کرد زیرا بدلیل ضعف بیمار سبب سوختگی وی می شود. با این حال می توان بیمار را با پتوی سبکی پوشاند…
429384_630x354

5 پاسخ به “مرحله ی آخرِ سرطان

  1. من عزیزم را از دست داده ام دلم براش تنگ شده اسم دخترم مهتاب بود دارم از غصه دق میکنم

    لایک

    • گرامی، عاقبت زندگی مرگ است. اگر دختر بیمار شما درد زیادی می کشید الان وضعیت بهتری دارد یا زمانی که شاهد رنجش بودید؟امیدوارم با مرور زمان غم تان کمتر شود.
      من در جریان درمان خودم شاهد درد زیاد نوجوانان بیماری (درمرحله 4)بودم که والدینشان برای چند روز بیشتر زنده بودنشان به هر دری می زدند ولی به خواست بیمار برای رهایی از این درد بی درمان بی توجه بودند. فکر می کنم خواست بیماری که با وجود مرفین درد زیادی دارد و اندام های حیاتیش(کلیه، کبد، روده،…) یکی یکی از کار می افتد اهمیت بیشتری دارد. دختر شما از درد جست. ارامش شما و روان او را خواستارم

      لایک

  2. بغض گلویم را فشرده

    عشق من به پدرم فرازمینی است

    با وجود دردی که به مغز استخوانم رسید از خواندن این مطلب
    اما
    نویسنده ان را میستایم

    خدایه یا معجزه ات را به من نشان بده

    یا با ترک ایمانم ثانیه ای بعد از وداع این هوا را نفس نمیکشم

    مگر نه اینکه تو قادر مطلق و توانایی

    پس چطور ذجر بندگانت را تحمل میکنی

    لایک

نظر شما در مورد این نوشته چیست؟

در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی یکی از نمادها کلیک کنید:

نماد WordPress.com

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

تصویر توییتر

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Twitter خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

عکس فیسبوک

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Facebook خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

درحال اتصال به %s