از جلو چشام خفه شو حوصله تو ندارم: حوصله ندارم ولم کن.
از سرم خرچنگ بلند شد: وقتی آدم یه چیز خیلی عجیب و غریب می بینه و به اصطلاح شاخ در میاره و تعجب می کنه
آِژ داشاخ (آذری ): شخصی بسیار گرسنه و گدا درعین حال پولدار و مرفه!
اسب موس کِلا: معنای تحت اللفظی آن عرصه ی کپل اسب می باشد، و اصطلاحاً معادل است با گورستون و قبرستون به مفهوم مکان نامشخص.
استرچ مشکی: به کسی گفته می شود که بدنش پر از مو و پشم باشد.
اشفیل یا اشپیل: سیگار (اشفیل: یک نخ سیگار، اشپیل: یک پاکت سیگار)
اصل بده: سن و جنسیت و محل زندگیتو بگو
ایستگاه کسی رو گرفتن: کسی رو سر کار گذاشتن
ایگارس: خدای سیگاری ها
ایگی: تخمی
اینجا سگ پر نمی زنه: مکان متروکه، کار و کاسبی کساد(رستوران، قهوه خانه، بقالی)
اینجیل: بچه خوشگل
باد بزن جیگر: غیبت، پشت سر دیگران حرف زدن که باعث خنک شدن دل برخی، از جمله غیبت کننده می شود
بَ رَ بَ بَ: برو بابا
بتمن: خودشیفته و بیش از حد مدعی
بچه کجایی؟: وقتی کسی فردی را گاگول محسوب کند و بخواهد سرش شیره بمالد یا سرکارش بگذارد.
بده بالا تف کن بیرون!: وقتی امکان قضای حاجت نیست
بسمل شدن: سربریده شدن
بِگا رفتن: خراب و داغون شدن اوضاع و بر وفق مراد نبودن نتیجه
بوی باقالی می ده: بوی بد پا
بوتیمار: روستایی، دهاتی
بوق زدن: کسی که بی دست و پا باشه و هیچ کاری رو نتونه درست و حسابی انجام بده به کار میره.
بوی مرگ می ده: حال نمی ده
به لفت و رایتم = به چپم= به تخم چشم چپم: برایم مهم نیست
به لیست دادن: واژه محترمانه بگا دادن، خراب کردن
به سماور جوش اومدی: به سلامت خوش اومدی
بپیوز بابا: خفه شو
بپیچین: فعل دستوری برای فرار کردن ، جمع و جور کردن و دَر رفتن
بیجیگ: كاری را سریع انجام دادن
بیشی بچهههه: حرف الکی نزن ، از تو بعیده ، یا به عبارتی دیگه بیشین سرجات بچه جان .
بیور شده: تاریخ گذشته و یا فسیل شده
بیگلی بیگلی: کسی که مطلبی را بینهایت دیر میگیرد و به شکل فوقالعادهای خنگ است.
بیلاوارس: بَلاگرفته یا خراب شده. بعضا» بجای میلی فیندِریكْ یا ماس ماسك هم استفاده می شود.
بیلیف: همه چی ردیفه
بیق: كم هوش، كم استعداد در هر چیزی، كسی كه اشرافی به وقایع اطراف خود ندارد!
بیماری یخچال: نوعی بیماری روانیست که فرد را تحریک به باز کردن درب یخچال میکند، در حالی که نه تشنه اش است، نه گرسنه است، و نه اصلا میداند که چه می خواهد. از علائم این بیماری این است که فرد از اتاقش خارج می شود. سرگردان راه آشپزخانه را در پیش میگیرد. درب یخچال را باز میکند. چیزی بر نمیدارد. درب را میبندد!
بیل گیتس: کسی که در ازای دادن خدمتی دهن ملت را سرویس میکند. کسی را گویند که دلال صفت از کاه پول در میآورد.
بیلاخ طلایی: 1- بیلاخ ناجور2- سگ بیلاخ3- یک جایزه خاص و مشهور که در اسکار و یا گرمی به بعضی ها می دهند4- انگشت شصت باقر5- یکی از قوی ترین سلاح ها برای اَن کردن بعضی ها6- انگشت شصت گرانبها در موزه لوور پاریس7- هدیه ای گران بها
پاتریک ستارهای: فیق گرمابه و گلستانِ {باب اسفنجی (spongebob)}
پاچیدم: مُردم از خنده
پارسال دوست، امسال سرخپوست: پارسال دوست، امسال آشنا
پارس خودرو: کسی که با اخلاق سگی در خیابان راه می رود و پاچه این و ان را می گیرد.
پاستوریزه=بچه مثبت: آدم مثبتی که دنبال شیطونی و کارهای ریسکی نیست و زندگیش رو یه روال ثابت است.
پاشنه ترکیده: آدم بی اصل و نسب، در اصل لات بی خانواده، اونی که ادعای لوطی گریش میشه ولی پوچ و طبل تو خالیه و از مرام لوطیا بویی نبرده. نوع مونث «پاشنه ترکیده» رو با اصطلاح «پاچه ورمالیده» می گویند.
پا شم گه بخورم؟: برای چی بیدار شوم؟
پالهنگ: فردی هیچکاره ولی خودکامه و مستبد را گویند که از کوچکترین ابزار قدرتی که در اختیار دارد برای آزار و اذیت اطرافیان استفاده میکند. این فرد توانایی نقض رابطه ی علت و معلولی جهان هستی را داراست. برای پاسخ دادن به سوال شما نیازی به درک صورت سوال یا حتی دانستن زبان شما ندارد. همیشه این پاسخ در جیبش موجود خواهد بود.
پافیوس: به شخصی گفته میشه که بسیار پررو.از خود متشکر.مغرور.در کل جز خودش کس دیگه آدم حساب نمیکنه.
پام توی دهن سگه: کسی که پایش از شدت خستگی درد می کند.
پاناسونیک: دختر زیبا باریک اندام
پایه ای؟: همراه و یاور خواستن برای انجام کاری.
پـَـ نــه پـَ =پ ن پ: این اصطلاح کوتاه شده ی{پس نه پس}است و الان در بین مردم رواج پیدا کرده زمانی از این کلمه استفاده می شود که شخصی سوالی بی مورد یا بسیار احمقانه بپرسد شخص مقابل با اوردن این اصطلاح شخص را وادار به فکر کردن درباره سوال خود می کند.
پِت-. پٍت مغز: گیج، گاگول، خنگول- پت زدن: گیج زدن
پتروس: فردی که برای فخرفروشی از خودش فداکاری دَر بکند !
پَــــتی پــَتَالا: خیلی شلخته
پدر خدمتی: اگر تاریخ اعزام سربازی درست 1 سال جلوتر از سرباز دیگر باشد. سرباز اولی پدر خدمتی دومی حساب می شود
پرچم بالابودن: برتر بودن
پدر صلواتی: پدرسوخته محترمانه از سوی مذهبی ها
پسر خاله شدن: صمیمی شدن؛وقتی کسی از شما درخواست کار یا چیزی می کنه ک فقط واسه نزدیکان انجام می دهید
پسر خدمتی: سرباز صفر
پسر عموی گُهِ پدرم: طعنه به کسی که هیچ نسبت خویشاوندی ندارد یاا فامیلِ خیلی خیلی دور است .
پرکوت: کسی که حواسش جمع نیست و کارهای اشتباهی انجام می دهد
پِسقل: وقت گذرانی یا لاس زدن با دختران در مکان های دنج یا عمومی
پشتم (در ..ونم)شنبلیله سبز شد: تعجب كردن خیلی زیاد در برابرحرفهایی كه باورش سخت است یا دیدن چیزهای غیر منتظره.
پشم الدین: آدم ریاکار و متظاهر به دینداری
پشم ریزون: در واكنش به مسئله ای رعب آور و یا بسیار هیجان انگیز به كار می رود. به اصطلاح فرد با دیدن صحنه رعب آور شخص بر اثر شدت ترس و وحشت بیش از حد موهای زائد زیر شكمش شروع به ریزش می كنند.
پشم سگ: مساله یا کار اسان
پشمام ریخت: تعجب و یا ترس فراوان از وقوع فعالیتی یکباره یا ترسناک
پشمام فر خورد: حس بدی به وی دست داده. در مواقع ترسیدن یا ضد حال خوردن این واژه را بكار می برند.
پَل بریده: گیس بریده
پلنگ=جی جی الامد: دختری با ایروی خنجری، دماغ عملی، گونه پلاستیکی، لب ژل زده شتری، سینه عمل کرده که با پسرا همه جور راه می اید.
پَلپَتَک: وقتی شخصی از خوشحالی فراوان بال بال بزند
پُلُقیدن: بیرون زدن، خارج شدن از جایی مانند حبابی که از مایع غلیظی خارج شود . یا بیرون آمدن چیزی از سوراخی.
پنبه: خنگ، گاگول
پوزه پاکی: تظاهر آدمِ دورو دورنگ به پاکی با وجود ناپاکی رنگ و روی اصلیش.
پوستِ گوز: دشنام دادن و به مسخره گرفت طرف مقابل
پیاده کردن: تیغ زدن کسی به بهانه شام و ناهار و…
پیچاندن: طفره رفتن – خر کردن – از اصل موضوع فاصله گرفتن . مواردی استفاده میشود که بخواهند کسی از اصلی موضوعی خبر دار نشود
پیرهن بامشادی: پیراهن گل منگولی
پیزوری: انسان ضعیف و بی عرضه
پیش دو= پیش کلفچ= پیشنوک: ادم فضولی که در هر کاری بی جهت و ندانسته دخالت کند.
پیلار: کسی که در ظاهر بی دست و پا به نظر می آید ولی در باطن