تا دسته فرو کردن: قالب کردن، با قیمتی بیشتر از قیمت واقعی فروختن.
تابلو:1. بسیارروشن و واضح، 2. عملی که خارج از عرف و انگشت نما باشد
تاریخ جغرافی: طفره رفتن از بیان موضوع با سخنان بی ربط
تانژانتش خیلی کمه: کنایه به آدم خیلی چاق و کوتاه قد
تئودور دئوندن: دیگران را سر کار گذاشتن. سخنان بی ربط در مورد مساله ای علمی، هنری، سیاسی
تخلمه: شفته، خمیر شده، بد پخته شده
تخماتیک: ترکیب تخمی و سیستماتیک، شدت و ویژگی منفی و داغون بودن یک موضوع
تخمی:صفت هر چیز چرت، مزخرف، بی ارزش، بی معنا، بی مایه، و کم اهمیت، به درد نخور و زشت یا بی ریخت(در قدیم نام نوعی کدو (یا بادمجان) که خودش مصرف خاصی نداشته اما تخم های بزرگ و مشخصی داشته است، به همین دلیل و به هر چیز بی ارزش صفت تخمی می دهند)
تخمی تخیلی:عجیب و غریب، غیر عادی، بی معنا و بیهوده، چرند و بی اساس.
تر زدن: خراب کردن، گند زدن
ترتر: صحبت های نابجا برای ساکت کردن یک نفر در بحث،با استفاده از تمسخر به سکوت واداشتن، صدای نابهنجار موتورخراب وسایط نقلیه
تردمیل اعصاب: روی اعصاب کسی راه رفتن ، کسی را عصبی کردن
ترکمون: موقعیتی پیچیده و دردسرساز، اتفاقی ناخوشایند و یا چیزی به درد نخور و بی کیفیت. ترکمون زدن= تر زدن: خراب کردن
تركوندن:1.انجام کاری به بهترین صورت، 2. از بین بردن کامل، 3. بالا آوردن
تِرّمال: 1.خراب کردن، 2.کثافت و خراب بودن، 3. با خرابکاری چیزی را پوشش دادن
ترمیناتور: ترسناک، بسیار وحشتناک
تِرِنگ: خوشمزه، زیبا
ترول: یک نقاشی سیاه و سفید با پوزخندی شیطنت آمیز برای نمایش حالت کسی که زمان «انجام ترول» (Trolling) از خود نشان می دهد، فردی که در شبکه اجتماعی شیطنت یا ایجاد مزاحمت می کند.
ترول كردن: اوباش گری اینترنتی. ایجاد تشنج در بحث های فضای مجازی با گذاشتن کامنت های غیر مرتبط٬ تحریک کننده٬ و بعضاً توهین آمیز برای مطرح کردن خود و یا منحرف کردن بحث اصلی.
تریپ: قیافه، شیوه لباس پوشیدن، حالت، سبک رفتار
تریپ آرت: کسانی که سبک لباس پوشیدن و رفتارهنزمندان را تقلید می کنند.ادای هنر مند بودن، موهای بلند، ریش بلند،پیپ کشیدن، لباس های عجیب،…
تریپ خفن: تیپ عجیب، حالت نامساعد
تزریقی: معتاد
تست بزن: امتحان کن.
تصادفی: جنس نامرغوب، دختری که پیش از این دوست پسر یا رابطه داشته
تَگَری:1. حالت تهوع و استفراغ پس از خوردن بیش از اندازه مشروبات الکلی، 2. سرفه همراه با خلط، 3. سبک خوردن پنج انگشتی که در آن غذا از دست بریزد.
تِفلون : آدم نچسب
پریدن تشتكای کسی: تعجب بیش از اندازه کسی از دیدن یا شنیدن یك اتفاق
تصمیم کبرا: تصمیم بزرگی که در جهتش اقدامی نشود
تعاونی: چیپ، بی ارزش، چرند، یاوه، کار بیهوده، خز- تعاونی گفتن: چرند گفتن
تعطیل: خنگ خنگ، خُل، بی استعداد، ضعیف،شاسکول. مخ تعطیل: ابله.
تُف سر بالا: برگشتن نتیجه منفی یک اقدام.
تقطیر: تمسخر و تحقیر شدید
تقل زدن: تقلب کردن
تَک شو: شواف یک نفری، کسی که خودش را بالاتر از سایرین می بیند و خیلی کلاس
تلاوت کردن: چرند گفتن، پرت و پلا گفتن، چرت و پرت گفتن
تِلِپ شدن:مهمان ناخوانده شدن، کنگر خوردن و لنگر انداختن در جایی
تلکه: با فریب از کسی پول گرفتن، تیغ زدن
تنِ لش: بیکاره، ولگرد، تنبل(تنی که فقط بدرد لش(lash: شلاق زدن) می خورد)
تندِ پررنگ: غلیظ، شدید
تنظیم خونواده: کتاب، نشریه یا فیلم پورنو
تو پیچم: دارم می پیچونم، دارم از زیر کار، کلاس… در می روم، دارم جیم می زنم.
تو جسمت: ناسزایی زشت تر از «تو روحت».
تو حلقم: اظهار نظر درباره هر چیز غیرمعمولی و ناخوشایند
تو خوبی؟: داری چرت و پرت می گویی.
تو روحت: ناسزا
تو کفِ: نیاز شدید به چیزی. وضعیت بد در پی بدست آوردن چیزی که برای به دست آوردنش ممکن است هر کار انجام شود.
تو کف بودن: شدیدا در پی چیزی، کسی، وضعیتی بودن. تو کف بودن= تو نخ بودن
تو کف گذاشتن: تو خماری گذاشتن
تو کف موندن: ۱- تعجب کردن، 2. در حسرت ماندن
تو کمد نیستما: در پاسخ بی توجهی مخاطب و جلب نظرش به بودن خود در کنارش
تو نخ بودن: زیاد فکر کردن به کسی/ چیزی، توجه زیاد به کسی/چیزی، دوست داشتن کسی/چیزی
توپ: هر چیز عالی. وضعش توپه: خیلی پولداره
توی پاچه کسی کردن: 1. فروختن(انداختن) چیزی که خریدار تمایلی به خریدش ندارد. 2. پذیرفتن مطلبی به کسی که اعتقادی به درست بودنش ندارد. 3. خوارکردن کسی، ناسزاگویی به کسی که جرات یا توان پاسخ متقابل ندارد.
تیپ خسته : کسانی که لباس های گشاد و رها و رنگ های غیر شاد نظیر خاکستری و خاکی می پوشند
تی تی: مامور مخفی، جاسوس، آنتن
تیتیش: نازنازی، ننر، بچه لوس، ابله، سوسول
تیتیش مامانی: بچه ننه، کودکانه رفتار کردن و وابستگی بیش از حد به مادر، قیافه یا لباس بیش از حد مرتب و طبق مد.
تیراندازی: سیگار کشیدن
تیرکمون زدن: خراب کردن، گند زدن، تر زدن
تیریپ برداشتن: ناگهان غیرعادی رفتار کردن، با قیافه یا لباس غیرعادی ظاهر شدن برای مدتی کوتاه برای جلب توجه.
تیغیدن: تیغ زدن، پول گرفتن بزور یا با دروغ
تیلیت کردن: کلید کردن یا گیر دادن بی جا روی موضوع یا کسی.
در حد تیم ملی: در بالاترین اندازه، معیاری برای بهترین کیفیت یا کمیت