گرداوری از برگه های فیسبوک نظیر «کتاب خوار» و «،مینیمال هایی برای زندگی» و «سخنان ناب» و……
«بعد از هیتلر، همهی آلمان درک کردند که او چه بلایی بر سر کشور و زیربناهای آن آورده است؛ اما یک چیز نابود شدهی اساسی بود که هرکسی نمیفهمید و آن، خیانت هیتلر به کلمات بود!
خیلی از کلمات شریف، دیگر معنی خود را از دست داده بودند، پوچ و مسخره شده بودند. عوض شده بودند. آشغال شده بودند. کلماتی مانند آزادی، آگاهی، پیشرفت و عدالت.»
هاینریش بل Heinrich Böll
آدم کجا بودی And where were you, Adam
«مرگ یکبار روی نمی دهد زیرا همه ی ما هر روز چند بار می میریم.
هر بار که با آرزوها، علایق و پیوندهای خود وداع می کنیم، می میریم.»
مارسل پروست
«سعی کردند که مارا دفن کنند
غافل از اینکه
ما بذر بودیم …»
ارنستو چه گوارا
«در واقع تنها دو چیز هست که میتواند یک انسان را تغییر دهد:
عشقی بزرگ..
یا خواندنِ کتابی بزرگ…»
با وَنگ وَنگ به دنیا آمدن،اما در موقع مرگ حتی توانایی خُر خُر کردن هم نداشتن…
راستی که زندگی چقدر قدرت اعتراض را ضعیف می کند!…
ساموئل بکت
هیچ امرِ اجتماعی برایش مطرح نیست. هیچ جریانی او را تکان نمیدهد؛ به تمام مسائلِ مملکتی بیاعتناست. دنیا را آب ببرد او را خواب برده است.– شبههنرمند (هنربند) دلال و معاملهگرِ خوبیست. تنها منافعِ شخصِ خودش مطرح است. مثلِ هر دلالی چانه میزند، همیشه دستِ پیش میگیرد که پس نیفتد. در مقابلِ زورمندانْ چاپلوس و متملق و خاکسار و عبد و ذلیل است، در مقابلِ مردمْ گردنکش و زورگو و ازخودراضی و مغرور دائم رنگ عوض میکند و دائم این بتِ عیار به شکلِ دگر آید.
از سخنرانی غلامحسین ساعدی در «ده شب»-شبهای گوته
تعریف من از جامعه آزاد جایی ست که اگر کسی نخواهد همرنگ جماعت شود در امنیت باشد.
آدلای استیونسون
«بعضى ها آنقدر به ديگران وفادارند، كه به خودشان خيانت مى كنند.»
گابريل گارسيا ماركز از زائران غريب
حلاج را بر سر دار گفتند از چه روی اعدامت می کنند؟
گفت خود را به جای خدا جا زدم، نگو اینها دلِ پُری از دستِ خدا داشتند…!
منصور حلاج
«راز موفقیت در این اجتماع این است که یقین داشته باشیم همه تقریبا به یک اندازه بی شعورند اما جوری وانمود کنیم که انگار هرکدام از آنها بیشتر از دیگری می فهمد …!»
وودی آلن
از عجیب بودن عقایدت نترس
تمام چیزهایی که هم اکنون مورد قبول مردم هستند زمانی عجیب بودند.
برتراند راسل
فقط با کسانی بحث کنید که میدانید آنقدر عقل و عزت نفس دارند که حرفهای بیمعنی نمیزنند. کسانی که به دلیل توسل میجویند، حقیقت را گرامی میدارند و آنقدر منصف هستند که اگر حق با طرف مقابلشان باشد اشتباهشان را قبول کنند.
پس نتیجه میگیریم که به ندرت در هر صد نفر یک نفر ارزش آن را دارد که با او بحث کنی.
آرتور شوپنهاور از کتاب هنرِ همیشه بر حق بودن
همه، حدودِ بینشِ خود را با مرزهای جهان، اشتباه میگیرند.
آرتور شوپنهاور
می توان در ازدواجی ده سال مجرد بود. میتوان ساعتها بدونِ بیانِ کلمهای صحبت کرد. میتوان با تمام دنیا خوابید و باکره بود.
کریستین بوبن از کتاب غیرمنتظره
«وقتی انسان ها از تنهایی می نالند، منظورشان این نیست که اطرافشان خلوت است، تنهایی این که هیچکس نمی فهمد چه می گویند…»
ایزا برلین
آنچه که من دورادور به خاطر می آورم این ناموزونی و نقطه ضعفِ ماشین حکومتی آنها این است که اگر یک نفر از بینِ مردم بر ترسش غلبه نماید و شورش و عصیان را آغاز کند،ماشینِ آنها به سروصدا خواهد افتاد.
من نمی گویم که از حرکت باز خواهد ایستاد ولی دچار اختلال می شود و بعضی اوقات ممکن است واقعا بر اثر اختلال و به هم ریختن چرخ ها از کار بیفتد..!
آلبرکامو از حکومت نظامی
«فقیه شهر به رفع حجاب مایل نیست
چرا که هرچه کند حیله در حجاب کند
از او دلیل نباشد سوال کرد که گرگ
به هر دلیل که شد بره را مجاب کند»
ایرج میرزا
«اگر به این میاندیشی که دیگران
چگونه به تو میاندیشند
یا از دیگران میترسی
یا به خودت باور نداری»
محمود دولت آبادی از کتاب روزگار سپری شدهی مردم سالخورده
گفتارهایی از نیچه
_____________________________________
هنگامی که ملتی در حال نابود شدن است
هنگامی که ایمان به آزادی از بین رفته است
هنگامی که امیدی به آینده نیست
بی شک خدای آن قوم باید تغییر کند!
دجال
بر حذر باشید از کسانی که زیاد از عدالت خود سخن می گویند…
در یک جامعه ی بیمار، سالم ها بیمار محسوب می شوند…
مطمئنترین راه برای خراب کردن جوانان این است که به آنها آموزش دهید به کسانی که مانند آنها فکر میکنند احترام بیشتری بگذارند تا آنهایی که متفاوت با آنها میاندیشند.
مومنان همۀ دین ها را بنگرید. از چه چیز از همه بیش بیزار اند؟ از آن کس که لوح ارزش هاشان را در هم شکند، از شکننده، از قانون شکن: لیک او همانا آفریننده است.
چنین_گفت رتشت
«تقدس گرایی سر منشاً دیكتاتورى و استبداد است
هر چیزى كه مقدس نامیده شد
یعنى اینكه شما دیگر حق ندارید به راحتى در باره آن اظهار نظر كنید
و كوچك ترین انتقاد و مخالفتى با آن هزینه سنگینى به دنبال خواهد داشت. این مقدس مى تواند هر چیزى باشد:
یک كتاب، یک دین، یک انسان، یک بنا و… با تقدیس گرایی مبارزه كنید
هیچ كس و هیچ چیز آنقدر مقدس نیست كه نتوان آن را به نقد كشید. »
«اگر تنِش، هزینه ای ست که باید برای بصیرت پرداخت، بگذار چنین شود.»
چنین گفت زرتشت
«برادران، شما را سوگند میدهم که به زمین وفادار مانید و باور ندارید آنانی را که با شما از امیدهای ابرزمینی سخن میگویند. اینان زهر پالایاند، که خود دانند یا ندانند. اینان خوار شمارندگانِ زندگیاند و خود زهرنوشیده و رو به زوال، که زمین از ایشان به ستوهاست. پس بهل تا سر خویش گیرند.»
چنین گفت زرتشت
«ای انسان های برتر !
امروز بسیار بدگمان باشید و دلایل خود را نهان دارید !
زیرا امروز روزگار غوغا ( مردمِ عوام ) است .
آن چه را که غوغا , روزگاری بی دلیل باور داشته است،
چه کسی میتواند با دلیل واژگون کند ؟! »
چنین گفت زرتشت
«آگاهی خدا از آینده، بزرگترین ایرادی ست که می توان بر این خدا گرفت…»
دجال
«میخواهی بدانی زندگی يعنی چه ؟
يعنی اينکه بهترين چيزها هميشه از دسترس تو بيرون است
زيرا بهترين چيزها اين است که…
زاييده نشده باشی ،
نباشی،
هيچ باشی!…»
زايش تراژدی
«جامعه هر آنکس را که همرنگ جماعت نمی شود دیوانه معرفی می کند.»
واپسین شطحیات
«کشمکش و ناسازگاری فرد با جامعه ای که قصد به بندکشیدن و محو شخصیت فردی او را دارد،اغلب نتیجه ای جز انزوا و تنهایی فرد ندارد..
اما چه باک!
برای دستیابی به آزادی فردی و استقلال شخصی،هیچ بهایی گزاف نیست… »