فروپاشی اقتصادی_اعتبار به زبان ساده، و از یه زاویه نگاه متفاوت(Credit)- داود زارعی

Davood Zarei درتوییتر

1. معمولا وقتی میخوان از دلایل اقتصادی ظهور و افول تمدن ها بنویسن شروع میکنن از این میگن که چطور نیاز به معامله پول رو ایجاد کرد و بعد پول همه رو به نابودی کشوند و با چند تا فحش علیه سرمایه داری تموم میکنن داستان رو، احساسات هم که قوی هستش و کسی نمیتونه مخالفت کنه.
2. بیشتر شما فرق پول و اعتبار رو میدونید، و اینکه خب پول بیشتر یعنی رفاه بیشتر و … ولی اگه بخوایم یکم منطقی به قضیه نگاه کنیم باید در مورد «رشد اقتصادی» صحبت کنیم، رشد کردنه که جستجو برای منابع رو برای مصرف کردنشون به وجود میاره و باعث حرکت جریان سرمایه و نیروی کار میشه
3. جالبه که توی بیشتر تاریخ زندگی انسانی رشد اقتصادی خیلی کم بوده، چون حتی وقتی از منابع بیشتری بهره برداری میکردن افزایش جمعیت اوضاع نسبی رو ثابت نگه میداشت، فکر کنم یه ایده گرفتین که چرا تو ذهن بیشتر ما از دو سه هزار سال پیش تا 400-500 سال پیش یه شکل بوده کیفیت زندگی
4. برای اینکه یکم عددی به قضیه نگاه کنیم تغییر فاحش ارزش سرانه تولیدی هر نفر تو همین بازه 500 ساله از سالی 550 دلار به بیشتر از 8 هزار دلار نشون میده چه رشد اقتصادی عظیمی توی چند صد سال اخیر اتفاق افتاده، ولی چطوری این اتفاق افتاده؟ چی فرق کرده تو این دوره؟

5. اول بهتره با یه مثال ساده فرق پول و اعتبار رو مشخص کنیم
فرض کنید یه من یه بانک تاسیس میکنم همین امروز، D-Bank ، بعد یه مجید تیپیکال میاد یه حسابی باز میکنه و مثلا یه میلیارد توش میذاره، پس الان تو D-Bank یک میلیارد تومن پول نقد هست و یه مجید هم یه میلیارد میتونه خرج کنه
6. حالا شما میای بانک میگی میخوای یه ساختمون تجاری بسازی که مثلا X درصد سود داره و به من مدارکشو نشون میدی و میگی فقط لنگ یه میلیاردی، منم یه میلیارد رو به حساب شما واریز میکنم و قرارداد میبندیم که بعد از یه مدت اصل پول با یه سودی که تورم و هزینه های منو پوشش بده برمیگردونی
7. حالا شما یه میلیارد پول داری تو حسابت، و اینو خرج میکنی برای همون پروژه، مثلا مصالح میخری و از قضا مجید هم مصالح فروشی داره، میری این پول رو میریزی به حساب مجید که مثلا مصالح مورد نیازت رو بخری، الان مجید تو حسابش 2 میلیارد داره، ولی تو D-Bank یک میلیارد بیشتر پول واقعی نیست
8. مجید هم یک میلیاردی که شما براش ریختی به حساب رو میریزه به حساب یه مجید دیگه که صاحب معدن هستش و تو همین D-Bank حساب داره، الان سه نفر در مجموع صاحب 3 میلیارد کالا و پول هستن، ولی تو بانک همون یک میلیارد اول هست، و از نظر تئوریک اون سه نفر میتونن هر وقت خواستن پولشونو بگیرن
9. کلی مجید نه؟ این چرخه ی وام دادن از پول مجید ها و دوباره به کار گرفتن همون پول برای یه معامله دیگه طبق قوانین بانکداری فعلی تو امریکا 7 بار دیگه مجاز هستش که اتفاق بیوفته، یعنی من بانکدار میتونم یک میلیارد مجید رو تبدیل کنم به 10 میلیارد اعتبار بانکی برای شما و ده تا مجید دیگه
10. خب شاید الان بگید اگه اون مجید ها همشون همزمان پولشونو بخوان من فقط یک میلیارد، اندازه 10 درصد اعتباری که دادم به حساب ها پول واقعی دارم،خب حقیقت اینه که D-Bank ورشکسته میشه وقتی همه ی مجید ها هجوم بیارن بهش و پولشونو بخوان، خبری هم از کمک بانک مرکزی و این حرفا نیست #کاسپین

11. این موضوع برای همه ی بانک های دنیا صادقه، یعنی اگه مثلا مجید های المان همشون یهو برن از Duestche Bank پولاشونو بخوان اون بانک فقط اندازه همین حوالی ده درصد تعهدش( credit ای که داده) پول واقعی داره، و مجید ها حتی اگه المانی هم صحبت کنن با دست خالی از بانک بر میگردن
12. همچین وضعیتی یعنی دیگه این چرخه ی «پول بگیر از بانک و بیرون خرجش کن تا دوباره وارد بانک بشه و یه مجید دیگه دوباره همین کار رو کنه» دیگه متوقف میشه و همه در حال جیغ کشیدن تو خیابون ها میدون بدون اینکه پولی برای خرج کردن داشته باشن، هرچند همه رو حساب دفتری صاحب پولن
13. پس اصولا تو همه ی کشورا وقتی همه میدونن که به اندازه اعتباری که تو حساب بانکیشون هست پولی واقعا وجود نداره چرا حمله ور نمیشن به بانک ها تا پولاشونو بگیرن؟ میدونیم که این هجوم اوردن ها واقعیت داشته، مخصوصا تو صد سال اخیر، و بخصوص بحران مالی اخیر امریکا،چرا نمیان پولشونو بگیرن؟
14. چی باعث میشه که این روند مدام تکرار بشه و مجید های سراسر دنیا به سیستم بانکداری اعتماد کنن؟ یادتونه به بار در مورد «تصویر مشترک» صحبت کرده بودم؟ تصویر مشترک اکثر مردم تو اکثر کشورها نسبت به اینده خیلی روشن و امیدوار کنندست، همین امید نخ اسکناسی هست که دست مردمه، چجوری؟
15.من بانکدار که به شما وام دادم امید دارم که شما بتونی اون ساختمون رو بسازی و در «اینده» پول رو برگردونی، اون مجید هایی که پولشونو میذارن تو بانک همینطورن، و اینو وقتی تو سطح کلان ببینید یعنی اکثر مردم باور دارن در مجموع بدهی ها پرداخت میشه و اعتبارا برمیگرده
16. این باور وجود داره که حتی اگه یه دوره ی زمانی برای یه بیزینسی بد باشه، مجموع بیزینس ها در دوره های زمانی طولانی «سوداور» هستن، «رشد» میکنن و در نتیجه این چرخه میتونه ادامه داشته باشه فرصت های متعدد و متنوعی که این اعتبار ها ایجاد میکنن شانس برگشت اعتبار رو بالا میبرن
17. البته بیشتر مواقع نه همش! کولپس مالی در اصل زمانی اتفاق میوفته که مردم امیدشونو به سیستم بانکی از دست بدن، از دست دادن این امید میتونه نتیجه تورم سرسام اور باشه مثل المان بعد جنگ اول، یا محدود شدن قدرت اعتبار بخشی بانک ها در نتیجه ترکیدن حباب سرمایه گزاری تو بخش مسکن امریکا
18. ، جزئیات اون دلیل هر چی که باشه تصویر عموم مردم نسبت به اینده دیگه مثبت نیست، رشدی رو توی اینده نمیتونن تصور کنن، اشناست این حالت نه😑،رشد اقتصادی که بتونه از پس پرداخت اعتبارهای داده شده بر بیاد وجود نداره فرق پول توی دوران سرمایه داری با قبلش همین 3 تاست: اعتبار، رشد و امید
19. دوران قبل از سرمایه داری پول فقط چیزی بود که توی دست معامله گر وجود داشت، این به وجود اومدن «اعتبار» در نتیجه تاسیس بانک ها بود که امکان «رشد» چند برابری رو در نتیجه ی معامله بر اساس پولی که وجود نداره ولی اعتبارش تضمین شده و «امید» به همین رشد چند برابری مبنای این ضمانته
20. و این ابتکار کلی مشکل رو حل کرد، شما برای اینکه خونه بسازین قبل از دوران سرمایه داری باید حتما تمام پول لازم رو همون لحظه بستن قرارداد می پرداختین، و اگه پول نداشتین باید میگشتین دنبال مصالح فروش یا کارگری که یک سال بعد، وقتی خونه ساخته و فروخته شد پولشو بخواد!
21.و همچین چیزی یعنی اون کارگر هم برای خریدن نون باید یه شاطری پیدا میکرد که همین الان پول گندم و اردشو داده باشه ولی یک سال دیگه پول نونی که فروخته بخواد از این کارگر! پس می بینید که ایده ی Credit که الان عادیه برای ما چه قفل بزرگ و پیچیده ای رو از فعالیت های اقتصادی باز کرده
22. بانک ها، با تامین سرمایه براساس امید به اینده ای که همه اونقدر سود کردن که بدهی هاشونو پس بدن، تمام این موانع رو برداشتن و جهش سرانه تولیدی هر شخص که تقریبا ده هزار سال فریز شده بود رو ممکن کردن، کلی فرصت سرمایه گزاری رو ایجاد کرد و در نتیجه سود خیلی بیشتر از قبل
23. تداوم افزایش این سرمایه گزاری های جدید تونست همچین اعتمادی به وجود بیارن بین مردم که منو شما بعد از چند صد سال به سختی میتونیم باور کنیم بانک ها میتونن کولپس کنن و پولی که تو حساب ما هست بهمون ندن، گرچه این اعتماد ترک برداشته شدیدا تو ایران #کاسپین

24. اینکه قبل از سرمایه داری credit نتونست به این شکل وجود داشته باشه دقیقا برمیگشت به تصویری که مردم از اینده داشتن، اینکه منابع زمین رو ثابت فرض میکردن و افزایش جمعیت رو به صورت تقسیم کردن یه ثروت ثابت به کلی ادم بیشتر از قبل میدیدن و این طرز فکر نتایجی داشت
25. وقتی یکی فکر میکنه فرداش از امروزش بدتره چرا باید سیلی نفد امروز رو ول کنه و حلوای نسیه فردا رو بچسبه؟ رفتار کاملا طبیعی حتی توی عادت های روزمره وقتی میدونی اتوبوس بعدی حتی از اتوبوس فعلی شلوغ تره معلومه که با هر زوری شده میچپونی خودتو توش
26. بیزینسی که پرداختش موکول به اینده می شد برای اونا یه معامله ی با حاصل جمع صفر بود، اگه امروز گرفتی پولتو بردی، فردا قطعا از امروز بدتره و حتی اگه بخوان توان پرداختشن کمتره برای مردمی که اینده رو بدتر از امروز میدین امکان نداشت کسی پولدارتر بشه مگر اینکه یه عده فقیرتر بشن
27. تغییر همچین تصویری کاملا تدریجی بود، همه چی بر میگرده به همون مثال معروف کیک اقتصاد، از حدود 500 سال پیش که مصادف بود با کاهش جمعیت شدید اروپا، این کیک «همیشه ثابت» اقتصاد بین تعداد کمتری تقسیم شد و در نتیجه سهم افراد اونقدر زیاد شد که دنبال تحصیل و بیزینس های ریسکی تر برن
28. ، همین باعث شد کم کم رشد اقتصادی اندازه این کیک رو به طرز چشمگیری افزایش بده، ادامه پیدا کردن این رشد کیک باعث شد «تصویر مشترک » مردم که کیک رو همیشه ثابت میدیدن تغییر کنه و در اصل «اعتبار» اختلاف بین اندازه فعلی این کیک با کیکی هست که تو اینده امیدوارن بزرگتر باشه از امروزی
29. این امید به اینده کم کم مبانی فکری رو عوض کرد،همونطور که ادام اسمیت میگه تمایل هر فرد برای اینکه سود شخصیش رو افزایش بده میتونه در نهایت منجر بشه به افزایش سود و ثروت همگانی،از این زاویه بود که فعالیت اقتصادی از اون فرم بد بودن منفعت طلبی خارج شد و به یه بازی برد-برد تبدیل شد
30. من میتونم پولدار بشم بدون اینکه شما الزاما فقیر بشی، و حتی پولدار شدن من تو بیشتر مواقع باعث میشه شما هم پولدار تر بشی، چون کیک اقتصاد بزرگتر میشه و به اندازه سرمایه و اعتباری که داری سهم میبری از قسمت جدید اخلاقی شدن اصل کسب سود یه نکته ی کلیدی برای توسعه ی سرمایه داریه

ورشکستگی بانک ها حقیقت محضه، اگه با بیرون اوردن پول هاتون کاری کنید که به جای شیش ماه دیگه علنی شدن این موضوع تو همین چند هفته اتفاق بیوفته میشه از بحران مالی که اجتناب ناپذیره برای نجات دادن جون کلی ادم استفاده کرد، همینایی که دیدین کشته شدن توسط مزدورهایی که حقوقای بالایی گرفتن

1 پاسخ به “فروپاشی اقتصادی_اعتبار به زبان ساده، و از یه زاویه نگاه متفاوت(Credit)- داود زارعی

  1. بازتاب: فروپاشی مالی شوروی چطور رخ داد؟ -داوود زارعی | یکنفر·

نظر شما در مورد این نوشته چیست؟

در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی یکی از نمادها کلیک کنید:

نماد WordPress.com

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

تصویر توییتر

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Twitter خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

عکس فیسبوک

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Facebook خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

درحال اتصال به %s