وطنخواهی موسمی- رامین کامران

وطنخواهی موسمی- رامین کامران از تاربرگ «ایران لیبرال»

مشکل اصلی ما این نیست که مردم ایران وطنخواه نیستند، این است که حکومت ایران وطنخواه نیست و از آنجا که محتاج پشتیبانی مردم است، می کوشد تا به طور موسمی و موضعی از وطنخواهی این مردم استفاده کند تا بتواند در برابر فشار خارجی دوام بیاورد.
ما حکومتی داریم که بر خلاف منطق و بر خلاف تجربۀ طولانی تاریخ این مملکت، چهل سال است که کوشیده ایران را به عقب براند و جایش را به اسلام اختصاص بدهد. غافل از اینکه اسلام فقط وقتی می تواند در تشویق مردم به دفاع از وطن مؤثر بیافتد که پشت ایران قرار بگیرد، نه جلویش. حکومتی که شبانه روز می کوشد تا نام و اهمیت ایران را از خاطر مردم بزداید و فقط هر وقت درمی ماند، دست به دامن احساس وطنخواهی مردم میگردد، از ایران می ترسد و حذفش هم نمی تواند بکند. حق هم دارد که بترسد، چون ایران ماندنی است و نظام ساختۀ خمینی، رفتنی.
اول در جنگ ایران و عراق بود که حکومت ناچار شد به ایران خواهی میدان بدهد، بار دوم در قضیۀ اتمی. هیچکدام را هم نه توانست درست اداره بکند و نه به سرانجام درست برساند. نه فقط به دلیل کارنادانی، به این دلیل که قطب نمای عملش، بر خلاف آنچه که باید، ایران و منافع آن نبود. این ترتیب راهبری سیاست، اگر هم در قدمهای اول با روش درست متفاوت ننماید، به مرور از آن دور و دورتر میشود و آخر به جایی میرسد که به کلی درمیماند.
ایران دوستی، در درجۀ اول محترم داشتن مردم ایران است و محترم داشتن مردم در درجۀ اول احترام به حقوق آنهاست. مقصود آن متنی نیست که چهار نفر دور هم جمع شده اند و زیرش را امضأ کرده اند و اسم قانون روی آن گذاشته اند. آن حقوق نانوشته و غیر قابل سلبی است که متعلق به این مردم است و تصویبنامۀ چهار نفر معمم و غیر معمم قادر به تغییر و سلب آنها نیست. اول این حقوق، اختیار بر سرنوشت خود و کشور خود است که هر استبدادی بنا بر تعریف نادیده اش میگیرد. این است حاکمیت ملی.
مصدق درست می گفت که دولتی که به مردم ایران تکیه نداشته باشد، از عهدۀ دفاع از منافع کشور برنمی اید. او در بارۀ رضا شاه میگفت که با آن خفت از مملکت رانده شد، ولی حرفش اعتبار کلی دارد. دیکتاتور در برابر مردم خود گردنکشی می کند، ولی در برابر خارجی زبون است چون پشت به مردم ندارد. اگر هم تظاهر به قاطعیت بکند، در نهایت بازنده است چون پشتش خالی است. طرفداران حرفه ای نظام نمی توانند جای ملت را بگیرند و نقش ملت را بازی کنند.
رژیم فعلی همیشه کوشیده تا هر وقت در گل ماند، به کلاف ایراندوستی مردم چنگ بیاندازد که از مشکل خلاص شود، و تا کارش راه افتاد، دوباره به روش اول بازگردد. تا به حال موفق هم بوده است. ولی این بار که شدت فشار خارجی بیسابقه است، دستش از طناب کوتاه مانده است. یا باید حقوق مردم را به آنها بازگرداند تا وطن بماند، یا اینکه وطن را هم با خود به کام نابودی بکشد.
مام وطن را نمیتوان تمام سال در مطبخ زندانی کرد و سالی یک بار آورد و نقش خانم خانه را به او محول نمود. خانه از آن اوست، نه از آن کسانی که به ناحق درش جا خوش کرده اند، باید به همو سپردش.

۳ ژوئن ۲۰۱۸
rkamrane@yahoo.com

نظر شما در مورد این نوشته چیست؟

در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی یکی از نمادها کلیک کنید:

نماد WordPress.com

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

تصویر توییتر

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Twitter خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

عکس فیسبوک

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Facebook خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

درحال اتصال به %s