تکرار تاریخ: ترجیح جنگ بر بقای رژیم منفور

ایران بین دو انقلاب – آبراهامیان- از برگه Amir Albert‏ در گروه تاریخ و فرهنگ ایران زمین

اقدامات رضا شاه برای ایجاد وحدت و یکپارچگی ملی نارضایتی‌های زیادی در میان اقلیت‌های مذهبی و زبانی پدیدآورد. مدارس بهایی که تنها در تهران بیش از 1500 دانش آموز داشت در سال 1313 به بهانه برگزاری مراسمی به مناسبت سالگرد شهادت باب تعطیل شد. در سال 1310 ساموئل حییم نماینده یهودیان در مجلس ناگهان اعدام شد. شاهرخ ارباب کیخسرو نماینده زرتشتیان که از سال 1300 طرفدار سرسخت رضاشاه بود به دلیل اینکه پسرش در آلمان بر خلاف خواست پدر به طرفداری از نازیها سخنرانی کرده بود به ضرب گلوله پلیس کشته شد. در مورد مدارس ارامنه نخست کلاس‌های تدریس زبان‌های اروپایی تعطیل شد و سپس در سال 1317 اجازه‌نامه فعالیت این گونه مدارس باطل شد. در همان سال روزنامه نیمه رسمیاطلاعات با چاپ مقالاتی درباره جنایات خطرناک که همگی با نامهای ارمنی و آسوری بود، مبارزه شدیدی علیه اقلیت مسیحی به راه انداخت.
سفارت بریتانیا در گزارش خود می نویسد که چنین اقداماتی بازتاب افراط کاریهای نازی بود و برای تحریک میهن پرستان متعصب و روحانیون بسیار مرتجع طراحی شده بود.سیاست بستن مدارس و انتشاراتی ها برای اقلیتها به ویژه آذری ها بسیار زیان بار بود. آذریهایی که نسبت به کردها،اعراب،بلوچ ها و ترکمنها بیشتر شهرنشین شده بودند و روشنفکران بومی خود را داشتند. بنابراین هنگامی که مدارس،روزنامه ها و انتشاراتی های فارسی زبان جای مدارس روزنامه ها و انتشاراتی های ترک زبان آذربایجان را گرفت،نارضایتی فرهنگی افزایش یافت. بدین ترتیب روند نوسازی شکل جدیدی از گروه گرایی را پدید آورد که نه بر جوامع روستایی قبایل و محلات شهری بلکه بر اقلیتهای فرعی زبانی و فرهنگی مبتنی بود.
رژیم، دیگر برای مهار مخالفتهای طبقاتی و قومی هرچه بیشتر به خشونت متوسل می شد،تا جایی که در سال 1320 بیشتر اروپاییان و ایرانیان در این فکر بودند که آیا کار سرکوب ادامه خواهد داشت،آیا افسران رژیم را سرنگون خواهند کرد و یا تنشهای اجتماعی دیر یا زود به انقلابی خونین تبدیل خواهد شد.ولی ناگهان در شهریور 1320 با هجوم نیروهای انگلیس و شوروی این پیش بینی ها و تصورات پایان یافت.متفقین نه تنها به دلایل آشکاری همچون گشودن راهی جدید به روسیه،از بین بردن ماموران آلمانی و حفظ تاسیسات نفتی، بلکه برای پیشدستی بر افسران طرفدار دولتهای محور که احتمالا تلاش می کردند تا شاه منفور را برکنار و رژیمی طرفدار آلمان ایجاد کنند،ایران را اشغال کردند.سفیر انگلیس در خرداد 1320 به وزارت خارجه هشدار میدهد که نارضایتی عمومی در ایران موقعیت مناسبی برای دسیسه چینی آلمانیها فراهم کرده است. شاه تقریبا مورد تنفر عمومی است و نمیتواند بر حمایت کامل ارتش خود متکی باشد. لحظه مناسبی برای برکناری شاه و یا حتی پایان دادن به پادشاهی پهلوی فراهم آمده است. بیشتر مردم ایران از هرگونه انقلابی خشنود خواهند شد. وابسته مطبوعاتی انگلیس در تهران نیز چنین گزارش میدهد؛ اکثریت وسیع مردم از شاه متنفرند و از هرگونه تغییری استقبال خواهند کرد…
به نظر میرسد که این مردم حتی گسترش جنگ در ایران را به بقای رژیم حاضر ترجیح خواهند داد. بیشتر مردم معتقدند که جدا از این واقعیت که ایران ضعیف تر از آن است که بتواند در مقابل آلمان یا روسیه ایستادگی کند.دلیلی برای جنگیدن آنان وجود ندارد. آنها از شاه متنفر و بنابراین میپرسند که چرا باید برای دوام حکومت وی جنگید…

نظر شما در مورد این نوشته چیست؟

در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی یکی از نمادها کلیک کنید:

نماد WordPress.com

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

تصویر توییتر

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Twitter خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

عکس فیسبوک

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Facebook خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

درحال اتصال به %s