از برگه Hena Osmani درگروه تاریخ و فرهنگ ایران در فیسبوک
سمرقند و بخارا نور چشمان من است
تاشکندم قلب و کابل روح ایران من است
لعل ایرانم بدخشان جان و جانان من است
گنجه خاک پاک اجداد و نیاکان من است
آن بهشتی را که توصیفش کنند ایران ماست
بادکوبه،مرو و غزنه برکه شیران ماست
شهر زیبای دوشنبه نور چشم میهن است
انکه میخواهد که ما بی هم شویم اهریمن است
ای برادر که به بحرینم جدا افتاده ای
زیر رگبار تفنگ بی خدا افتاده ای
تا ابد،تا به قیامت مهر تو در قلبم است
تا شود ایران ما ایرانزمین،غم با دل من همدم است
هم وطن قدر و بهای میهن خود را بدان
یادگار پاک نیک مرد طوسی را بخوان
هم تبارم پند گیر از قصه های پنجشیر
کن نظر بر راه و رسم شاه مسعود دلیر
سربلند و سرفراز از میهن خود یاد کن
تو زبانت پارسی است فریاد کن فریاد کن
هموطن ایران و ایرانی به خاطر باز آر
پندهای کورش نیکو،نیای این دیار
بشکند دستی که مام میهنم از هم گسیخت
دشمنی افکند بین ما و خود گریخت
میهن ما مهد پاک شیر مردان و زنان
خاک پاک سورنا و مازیار و بابکان
آذری و کرد و تاجیک و بلوچ یک پیکریم
بختیاری،مازنی ولر و لک،ما مردم یک کشوریم