از فیسبوک -برگه تاریخ ایران با لطفعلیخان زند
ناصرالدین شاه قجری، می خواست سنگ قبر بزرگی از مَرمَر برای قبر آینده خود از یزد به تهران بیاورد. مخارج آن زیاد بود و سرپرستی و حفظ آن مشکل. ماموران بین راه وقتی سنگ را از معدن مرمر توران -پشت یزد- جدا کردند رو گردونه ی بزرگی نهادند که گاوها آن را می کشیدند، ولی در بسیاری از جاها می بایست خود مردم کمک کنند تا گاو، گردونه را از گردنه ها بالا ببرد. دکتر یزدی می گفت: قرار شده بود که هر دهی سنگ را از ده خود خارج کند و به ده دیگری برساند. مامورین به مردم گفتند این سنگ را برای عتبات! می خواهند ببرند. مردم هم با کمال خلوص نیت حتی دو سه منزل آن را می بردند.
منبع: حماسه کویر، دکتر محمدباستانی پاریزی، نشر علم ، 1382، ص333.