از فیسبوک
هژبر یزدانی (۱۳۱۳ در سنگسر (مهدیشهر کنونی) – ۲۹ فروردین ۱۳۸۹ در #کاستاریکا) از جمله افراد کلیدی در صحنه #اقتصاد_ایران قبل از #انقلاب بود. هژبر یزدانی فرزند رضاقلی، تحصیلات ابتدایی خود را از کلاس اول تا پنجم در تهران در دبستان زند و کلاس ششم ابتدایی را در دبستان جمشید جم و دوره متوسطه را تا کلاس پنجم در #دبیرستان_فیروز_بهرام و دیپلم متوسطه را از دبیرستان مدرس اخذ کرد. پدرش گلهداری ساده بود و مدتی هم در دوره #رضاشاه_پهلوی در خدمت #ارتش بود. هژبر دوبار ازدواج کرد، در سال ۱۳۳۱ با بهمنه درخشانی و دومی در فروردین ١٣٣٨ با فاطمه جدلی عراقی. به گفته میلانی یزدانی امپراطوری خود را بر پایه پشتیبانی دو نفر ساخت: تیمسار نصیری سمنانی و تیمسار دکتر عبدالکریم ایادی شهمیرزادی، پزشک مخصوص شاه. هژبر توانسته بود با رشوه دادن به مدیران بانک پرداخت چکهایش را به تعویق بیندازد و با استفاده از چکهای فاقد موجودی ولی برگشت نخورده سهام بانکهای مختلف را بخرد. رئیس بانک مرکزی وقت، حسنعلی مهران، متوجه این مساله شد و آن را با نخست وزیر امیرعباس هویدا در میان گذاشت. هویدا از هژبر خواست تا سامانه بانکی را به حال خود واگذارد و در عوض در بازار گوشت سرمایهگذاری کند. چندی بعد از این ملاقات، رئیس بانک مرکزی نامهای شدیداللحن از دادگستری دریافت کرد که چرا برای کار آفرین زحمت کشی همچون هژبر یزدانی درد سر ایجاد میکند. هژبر بعد از این نامه حمایت آمیز به دفتر هویدا رفت و به مسئول دفترش گفت «به رئیست بگو من بانک را گرفتم». در واقعه خرید «بانک ایرانیان»، هنگامی که آذر ابتهاج از اعضای هیئت مدیره بانک متوجه شد یزدانی ۲۸ درصد از سهام بانک را بی صدا خریده است، با ایادی -که فکر میکرد از یزدانی پشتیبانی میکند- ملاقات کرد و از او خواست جلوی تصاحب ستیزه جویانه بانک توسط یزدانی را بگیرد. ولی ایادی -با این استدلال که پولی که یزدانی میپردازد کافی است- کمکی نکرد و نهایتاً با پا در میانی شاه یزدانی سهام ابتهاج را به سه برابر قیمت بازار خرید. یزدانی در زمان انقلاب در زندان بود تا اینکه یک تیمسار و چند تن دیگر با خودرو ساختمان دیوار زندان را شکستند و او را نجات دادند. او مدتی در سنگسر مخفی ماند و نهایتا با گذرنامه جعلی از ایران به آمریکا رفت. سپس به کاستاریکا رفت به این دلیل که این کشور قوانین سختی در انتقال افراد به دیگر کشورها داشت و او در این مورد در امان میماند. در کاستاریکا با مقامات کشور دوست شد و به بانکداری روی آورد. در هنگام ملاقات میلانی با او بانک او به دلیل سرمایهگذاری در قهوه و پایین آمدن قیمت جهانی قهوه ورشکست شده بود و افراد زیادی از اقشار طبقات متوسط که در بانک او سپرده گذاری کرده بودند پس انداز خود را از دست داده بودند. چندی بعد، یکی از فرزندان او دزدیده شد و پس از یازده ماه برگردانده شد. به گفت عباس میلانی هنگامی که پسر محسن رضائی از ایران فرار کرد مدتی را در منزل هژبر در کاستاریکا گذارند. میلانی -که در خانه شخصی هژبر با او ملاقات داشته است- میگوید وقتی از او درباره چرایی این امر پرسیدم، گفت «حتما جای دیگری نداشته است». در كاستاريكا به صدها خانواده بی بضاعت ايرانى كه از مرز می گذاشتند، کمک کرد تا كار، مسكن و تحصيلات فراهم آورند. هژبر يزدانى در سياست، اقتصاد و زراعت خدمات بزرگى در كستاريكا انجام داد.
سرانجام هژبر در تاریخ ۱۷ آوریل ۲۰۱۰ در قصر شخصی خود در کاستاریکا درگذشت. به گفته فرزند ارشدش نادر، وی وصیت کرده بود که در زادگاهش سنگسر (مهدیشهر) دفن شود اما مسئولان وقت اجازه عمل به وصیت او را ندادند .