آلزایمر ملی…
بر گرفته از برگه خانم یوسف زاده
بسیاری از مردم به تقریب میدانند که سلجوقیان پس از غزنویان آمدند و خوارزمشاهیان پس از سلجوقیان اما من دانشجویانی دیدهام که نمیدانستند نهضت ملی نفت در زمان رضاشاه بود یا پسرش…!
ایرانیان قطعههایی از تاریخ را هزار بار شنیدهاندو میدانند اما تمایلی به شنیدن مهمترین بخشهای تاریخ معاصرشان ندارند!
نام تمام جنگهای صدر اسلام و مسر کاروان عاشورا و نام بسیاری از خلفای عباسی را میدانند ولی اگر از آنان بپرسند که استبداد صغیر مربوط به چه دورهای است و چرا آن را «صغیر» مینامند مات و مبهوت به پرسشگر نگاه میکنند.
آیا در ۱۲۰ سال گذشته یک ایرانی را میتوانید پیدا کنید که یکبار برای میرزا یوسفخان مستشار الدوله اشک ریخته باشند؟ نه ! چرا ؟چون ایرانی نمیداند او کیست. او کسی بود که با نوشتن «رساله یوسفی» و «یک کلمه » می خواست قانون را جایگزین لطنت مطلقه ناصری کند و به همین جرم ماهها در سیاه چال قجری کتک خورد. شکنجهگر او موظف بود که او را با کتابش کتک بزند.آنقدر کتاب «یک کلمه» را بر سر میرزا یوسف کوبیدکه کور شد و در همان حال در گوشه زندان در نهایت غربت و مظلومیت درگذشت.
از این روضه های جانسوز در تاریخ ما کم نیست.کسی میداند محمدعلی شاه روزنامهنگارانی همچون صوراسرافیل و ملک المتکلمین را چرا و چگونه کشت؟
آن دو را همراه قاضی ارداقی آنقدر در باغ شاه و در جلو چشم شاه شکنجه کردند که وقتی مُردندشکنجهگران خوشحال شدند.
به گمان من عاشورای تاریخ معاصر ایران دوم تیر است روزی که بهترین فرزندان این سرزمین زیر سختترین کلمه مشروطه و عدالتخانه آزادی را فریاد کشیدندآن روز محمدعلی شاه فرو ریخت!چون باورش نمیشد که چند جوان فُکلی این همه بر سر مرام و عقیده خود پایداری کنند.
ایرانیان از شیخ فضل الله نوری بیش از این نمیدانندکه نام یکی از بزرگراه های تهران است و از جنس اختلاف او با روشنفکران و آخوند خراسانی [ رهبر معنوی مشروطه ] در بیخبری محض به سر میبرند ایرانی نمیتواند درباره رژیم پهلوی که آن را برانداخت بر پایه منابع آگاهیهای مستند چند دقیقه سخن بگوید اما از حرمسرای یزید و حیله های معاویه بیخبر نیست.
آیا جماعت ایرانی درباره ستارخان و علت لشکرشی او از تبریز به تهران بیشتر میداند یا درباره قیام مختار؟چند ایرانی را میشناسید که نام تیمورتاش و علیاکبر داور را شنیده باشد؟ و چند ایرانی را میشناسیدکه نام خواجه نظام الملک طوسی را نشنیده باشد؟
کسی که نمیداند علیاکبر داور کیست نخواهد دانست که دادرسی در ایران چه مسیری را طی کرده است و ما کجا توقف کردیم.
کسی که زندگینامه تیمورتاش را نداند از کجا بداندرضاشاه چگونه پادشاهی بود و رژیم پهلوی چگونه شکل گرفت. کسی که درباره حکمرانان کشورش در دوره معاصرمهمترین اطلاعات را نداشته باشدچه درکی از «تحول» و «تغییر» و «آینده» دارد؟
چرا بازدیدکنندگان از «خانه مشروطیت» در تبریز به اندازه زائران یکی از امامزاده های کاشان نیست؟
آیا مردم ایران میدانند چرا انگلیسها رضاشاه را تبعید کردند؟
آیا کسی میداند چرا ناصرالدین شاه مخالف تدریس جغرافیای بین الملل در دارالفنون بود؟
این دانستیها برای ما به اندازه باران برای باغ لازم است
مدرسه به معنای امروزین آن به همت میرزاحسن رشدیه و کسانی همچون میرزا نصرالله ملک المتکلمین در ایران پا به عرصه وجود گذاشت پیش از او و همفکرانش فرزندان ایران در مکتبخانه ها «الف دو زَبَر اَن، دو زیر اِن، دو پیش اُن» میخواندند. او برای اینکه علوم جدید را جزء مواد درسی مدارسایران کند
خون دلی خورد که شرح آن بگذار تا وقت دگر قبر او در یکی از قبرستانهای قم است.
نوروز امسال برای زیارت قبر او به آنجا رفتم هرچه گشتم قبرش را نیافتم. هیچکس نام او را نشنیده بود و نشانی از قبرش نمیدانست
در همان قبرستان مَردِ عامی ولی صاحب کرامات دفن است. میگویند او بدون آنکه سواد خواندن و نوشتن داشته باشد آیات قرآن را در هر متنی که میدید میشناخت بر مزار او مقبرهای ساختهاند و مردم نیز گروه گروه به زیارتش میروند.
اگر آشنایی با تاریخ دور سرمایه علمی است آگاهی تاریخ نزدیک سرمایه ملی است آلزایمر ملی این سرمایه سرنوشت ساز را بر باد داده است
کتاب های درسی و رسانهها به ویژه صداوسیما سهم بسیاری در گسترش این بیماری خطرناک داشتهاند.