از گروه تاریخ و فرهنگ ایران زمین-فیسبوک

باور عامیانه ای که امروزه در کشورهای صاحب فرهنگ و تاریخ شاهنامه ها از واژه «دیو» وجود داره موجود یا حیوانی عجیب الخلقه ژولیده مو با دو شاخ و یک دمه، قطعا وجود این موجودات سرچشمه از باورهای کهن داشتن باوری که با خوندن اشعار شاهنامه به اون ها نمی رسیم.
آیین کهن هندواروپایی:
باور دینی مردمان هندواروپایی از هزاران سال پیش دست خوش تحول و تغییراتی بوده اما پیش از تغییرات و جدایی اقوام هندواروپایی و شروع تغییر و تحول در باورهای آیینی وحدتی در دین بین این اقوام وجود داشته که با دور شدن این اقوام از یکدیگر پیوند آیینی میانشون کم رنگ شده اما از میان نرفته.
دوگانگی و عدم وحدت ایزدان در آیین هندواروپایی:باور به دو گروه از ایزدان و خدایان(نبرد نور و تاریکی) تنها در ایران رایج نیست بلکه در باور تمام مردمان هندو اروپایی وجود داره،ریشه دوگانگی و دو خدایی آفرینش در ادیان و مذاهب مردمان هندو، ایرانی، ژرمن، یونانی و غیره.. نیز هست،(تشابه دوگانگی در ایران و برخی از مردمان هندواروپایی)
آیین هندو – آریایی: در باور مردمان هند دو گروه خدا در آفرینش وجود دارند دسته اول «اسوراها» و دسته دوم «دائواها» دائواها فرمانروای پدیده های طبیعی هستند این دو گروه همواره با یکدیگر در حال نبرد هستند.
آیین ژرمن: در باور ژرمن ها نیز دو گروه خدا در آفرینش وجود داره دسته اول «آسیرها» و دسته دوم «ونیرها» دسته اول در جهانی به نام آسگارد زندگی میکنن و دسته دوم در جهانی دیگر به نام واناهایم که دائما با یکدیگر در حال نبرد هستن و در آخرین نبرد که راگناروک نام دارد و آخرین نبرد خدایان نامیده می شود تمام جهان از بین می رود.
آیین هلنی: در باور یونانیان مانند سایر هندو اروپاییان اعتقاد به دو گروه خدا وجود دارد، دسته اول «خدایان المپ» به سرکردگی زئوس و دسته دوم «تایتان ها» که فرمانروایان انرژی های طبیعت(زمین،آب،آتش،باد، و…) که دائما با یکدیگر در حال نبرد هستند.
آیین ایرانی – آریایی: در آیین کهن ایرانی – آریایی(پیش از زرتشت) به مانند هندواروپایی ها دو گروه خدا وجود داشتن که از نظر تلفظ و معنا و اسامی خیلی به هندو آریایی ها نزدیک هستن، دسته اول «اهوراها»و دسته دوم «دئو ها» واژه دیو در اوستایی دئو تلفظ می شود و در پهلوی دِو و دیو ها به مانند تایتان ها و دائواها فرمانروای پدیده های طبیعی هستند، این دو گروه خدایان ایرانی نیز همواره مانند هم ریشه های هندواروپایی خود با یکدیگر در نبرد هستند
.خدایان برتر:وحدتی در بین تمام باروهای هندواروپایی وجود دارد و آن وحدت ارجعیت داشتن و بزرگتر بودن و قابل احترام تر بودن دسته «دیو ها» هست این نام فقط یک نام ایرانی نیست بلکه دسته دیو ها روزی خدایان والای هندواروپایی بودن و خدایان گروه مقابل و دوم دسته کوچکتر و فرعی
نام خدایان بزرگ(سران دیوها) در ادیان هندو اروپایی:در آیین هند: دِوا (خدایان برتر، همر ریشه با دئو)در آیین یونان: زئوس (خدای خدایان، برگرفته شده از دئو و دئوس)
در آیین لاتین: دئوس (خدای برتر)در آیین فرانسه: دی اُدر آیین ژرمن: دئیتیدر آیین سلت: دیاخدایان فرمانروا در باورهای هندواروپایی دیوها بودند اما در ایران تحولاتی صورت گرفت که این خدایان فراموش شدن و به زیر کشیده شدند.
آیین زرتشت: در آیین زرتشتی دوگانگی خلقت و خدایان حفظ شده اما خدایان اصلی به فرعی تبدیل شده و خدایان بزرگ آیین کهن به شکل دیوهای پلید و شیطانی ترسیم شدند و گاها شبیه به حیوانات بدشکل با دم و شاخ نشان داده می شوند که دائما نفرین می شوند و هر چیز زشت به آنان نسبت داده می شود.
نفوذ باور های زرتشتی در شاهنامه: پس از تحریف و انحراف آیین باستانی ایرانی – آریایی ها و شکل گیری آیین زرتشتی، ستایش ایزدان مینوی یعنی اهوراها و تخریب و تحقیر دیوها شروع میشه این نفوذ به خداینامه ها نیز راه پیدا میکنه در شاهنامه ها اصولا نام دیو ها رو می شنویم برای مثال اکوان دیو، که به گمان پژوهشگران همان دیو اکومن هست، اکومن در اصل سردار بزرگ و پیام آور اهریمن و دشمن اصلی وهومن یار اورمزد هست که توسط رستم کشته میشه یا مثلا دیو سپید که به دست رستم کشته میشود و غیره…
در نبرد ارجاسب تورانی و گشتاسب ایرانی به سبب تغییر مذهب ایرانیان بوده و ارجاسب به علت پشت کردن ایرانیان به آیین مشترک و کهن ایرانی – آریایی به ایران لشکر میکشه حتی خود رستم و به آیین کهن ایرانی – آریایی باور داشته، جنگ رستم با اسفندیار هم یک نبرد مذهبی بود که اسفندیار رستم رو به پذیرش آیین جدید یعنی مزدیسنا دعوت میکنه اما رستم و خاندانش آیین مزدیسنا رو نمیپذیرن و دیوپرست و دیویسنا و پیرو خدایان کهن و بزرگتر باقی میمونن.
در اوستا نیز مذهب مردم توران دیویسنا نامیده شده، یعنی پرستنده ایزدان دیو نژاد، دیو صرفا و فقط به معنی خدا و غول نیست دیو پرستان و دیویسنا به معنی انسان هایی هست که دیوپرستی میکنه در خیلی از جاها مردمان توران دیو خوانده شدند این در آیین زرتشتی گری به معنی خدا نیست بلکه به معنای یک موجود یا یک انسان پست با صفت های حیوانی هست در واقع زرتشتی ها ریختن خون دیوپرستان رو حلال میدانستن.
نفوذ باورهای زرتشتی به قدری بوده که حتی تهمورث شاه پیشدادی را نیز دیوبند نامیده اند و کشنده دیوها در صورتی که زرتشت در زمان گشتاسب کیانی ظهور کرده و اینا مشخص میشه داستان شاهنامه از تحریف مذهبی زرتشتی در امان نبوده. در واقع این چنین شد که دسته خدایان بزرگ دیوان سقوط کرده به دست زرتشت با موجودات شیطانی و خبیث یکی دانسته شدند و به صورت غول و هیولاها در عمده داستان های ایرانی چه در شاهنامه و چه در کتب دیگر راه یافته اند و تا امروزه نیز در ادبیات کودک و نوجوان به شکل موجودات بدشکل حضور دارن، دیوها در شاهنامه انسان هستند که پیرو آیین دیویسنا هستن که تحت تاثیر نفوذ زرتشتی و ضد دیویسنایی به شکل حیوان درآمده اند.
واژه کی یا کوی پسوند شاهان کیانی:کی برخلاف تصور به معنی شاه و پادشاه نیست در واقع معنای فقیه بودن و بالاترین مقام مذهبی دیویسنا در آیین کهن ایرانی هست تمام شاهان پیش از گشتاسب لقب کی داشته اند کی یا کوی به معنای راهب یا کشیش مذهبی آیین کهن ایرانیان و دیویسنا بوده هست که همه شاهان کیانی پیش از گشتاسب با زرتشت مخالف و دشمن بودن مقام های دیگر مذهبی دیویسنا به ترتیب زیر هست:1- کوی یا کی2- اوسیج3- گرهم4- کرپاناین ها روحانیون دیویسنا هستن که با زرتشت و آیین جدید مخالفت میکردند.
توضیح مختصر این دو فرقه:
زروانیسم: زروان ایزد بزرگی در آیین ها و باورهای ایرانی هست بر خلاف باور رایج که زروان را خدایی بابلی تصور کرده اند این ایزد ریشه ای هندواروپایی خصوصا ایرانی دارد و در طبقه نخستین خدایان اولیه آیین هندواروپایی هست و یک ایزد مشترک بین اقوام هندواروپایی هست، زروان در کیهان شناسی یونانی زروانوس(خدای ازلی ایرانی) نامیده شده و برابر با خائوس(خدای ازلی هلنی) هست، خائوس خالق جهان هلنیسم و پروردگار یکتای دنیای هلنی هاست او اورانوس و کرونوس و اکئانوس(اقیانوس) را خلق کرد و بانی و بنیان گذار خدایان شد.
زروان در باور ایرانی خدای زمان نامیده شده که در زمان او جهانی وجود نداشت، از او دو فرزند زاده می شود به نام های اورمزد و اهریمن، پسری پاک و نورانی و پسری ناپاک و ایزدی تاریک، زروان با خود عهد کرد هر کدام از پسرانش زودتر با به جهان بگذارد فرمانروایی جهان را به او بدهد اهریمن این سخن شنید و رحم زروان رو شکافت و به بیرون رفت و زروان به عهد خود عمل کرد و نه هزار سال حاکمیت را به اهریمن داد و ما بقی حاکمیت جهان را به اورمزد.
کیومرثیه:این فرقه زروان را قبول ندارد و اعتقاد دارد که اهریمن خلقت اورمزد هست،
در واقع شروع داستان شاهنامه از باور کیومرثیه گرفته شده که خود فرقه ای از مزدیسنا بوده و به انحراف کشیده شده است داستان کیومرث به اشتباه و به صورت ناقص و خلاصه به شاهنامه وارد گشته داستان کامل کیومرث در متون پهلوی کتاب بندهش آورده شده که نشان می دهد کیومرث یک انسان نیست بلکه یک خدا و یک ایزد هست که به صورت اشتباه در شاهنامه انسان دانسته شده.