
هشتاد میلیوننفر عرضه ندارید بریزید تو خیابون اینا رو وردارید. حقتونه بدبخت باشید!
این جمله را بارها از «بعضی» ایرانیان خارج از کشور شنیدهام. حتی از آدمهایی که تا وقتی ایران بودند بدون وضو میرفتند صف نماز اداره، به مسوول گزینش دروغ میگفتند که هر هفته میروند نماز جمعه، ماهواره ندارند، توی عمرشان جز نوشابه گازدار هیچ نوشیدنی نخوردهاند و فقط دعای کمیل گوش میدهند، اما همین که پایشان رسید آن طرف مرز تبدیل میشوند به چهگواراهای قهرمانی که لم میدهند و ما را یک مُشت بزدل خاک بر سر خطاب میکنند!
روی سخنم با «همه» مهاجران نیست. با آنهاست که چون جای خودشان گرم است میگویند چرا ترامپ حمله نکرد ایران رو با خاک یکسان کنه تا کشور آباد بشه، با آنها که از دَم به همه فحش میدهند و خودشان انگار اینجا قهرمان آزادیبخش خلق بودند و سه بار در راه نجات میهن کُشته شدهاند.
باشه! ما بدبخت حقیر، شما کوروش کبیر!، ما واشر، شما ارباب حلقهها، ما جرز دیوار، شما پطروس فداکار!
خیلی خوب است که ایرانی خارج از کشور هنوز نگران وطناش است اما راهش تحقیر مردم بیپناه نیست.
ما که مهاجرت نکردهایم عقلمان میرسد که آنور آسایش هست و این ور باید صبح لرز به تنمان بیفتد که برویم توی صف پوشک یا روغن!
هر کداممان دلیلی داریم که مهاجرت نکردهایم. همهاش هم به عشق کباب و ریحون و تختجمشید و وطنم پاره تنم و برخورد سانتیمانتال و «ایرونیبازی» نیست.
هرکس بندی به پایش دارد، از پدر و مادر پیری که نمیتواند رهایشان کند تا سنگ قبری در گوشه گورستانی، از دست و دلی که میخواهد اینجا را برای نسل بعد به جای بهتری تبدیل کند تا پول مهاجرت و…
درست وقتی مشروبتان را میخورید و دلتان برای ساندویچ فری کثیفه لک زده، اینجا مردم همه راهها را دارند آزمایش میکنند. رای میدهند، رای نمیدهند، توی خیابان فریاد میزنند، گلوله میخورند، احضار میشوند، زندان میروند، عرق میریزند و کار میکنند و …
تلاش میکنند، دست و پا میزنند شاید راهی پیدا کنند که با کمترین خسارت، حال خودشان و کشورشان را بهتر کنند. نگاه میکنند به سرانجام عراق، لیبی، سوریه و میترسند از آشوب و انقلاب.
شما جای هیچکدام از ما نیستید.
عزیزان دور از ایران! اگر میتوانید، کمک کنید برای بهبود حال مردم کشورتان، در غیر اینصورت دست از سرزنش ما هشتاد میلیون نفر بردارید.
بازنشر به مناسبت زخم اصفهان
احسان محمدی