
تاریخ شما شرح بر انداختن ماست
این کهنه کتابی است که جلدش کفن ماست
این گربه ی کز کرده ی چسبیده به دیوار
ته مانده ای از بیشه ی شیر وطن ماست
بی پرده بگوییم که در پرده نگنجیم
عریانی ما پاکترین پیرهن ماست
چیزی که نداریم به تاراج شما رفت
آن چیز که مانده است همان فوت و فن ماست
سرسختی فردوسی و سرمستی حافظ
آن لشکر پنهان شده در خویشتن ماست
معشوق غزل جلوه ای از روح حماسه است
سهراب همان سرو چمان چمن ماست
ای آن که به آیین عجم خرده گرفتی
نوروز همان پاسخ دندان شکن ماست
ما زنده بر آنیم که آرام نگیریم
این آیه ی کوتاه، تمام سخن ماست
برگرفته از : ماهنامه ی بخارا، شماره ی ۷۷-۷۸، خرداد و شهریور ۱۳۹۱