از برگ The Magic of Persia-فیسبوک

در گذشته تاریخ نویسان و جغرافینگاران دریاها را با نام اقوام ساکن ساحل آنها مشخص میکردند. این شیوه نه تنها در ایران بلکه در غرب آسیا و اروپا رایج بود.
پهنه آبی شمال ایران هم که اکنون با نام دریای مازندران، کاسپین و یا خزر میشناسیم در طول دورانهای مختلف، براساس کثرت قومها و طوایف ، نامهای مختلفی به خود گرفته است.اسامی چون :
هیرکانی، تبرستان، قزوین، گیلان، آبسکون، کبود، ساری، سیاهکلرود، دیلم، دیلمستان، دیلمان، گرگان، مازندران و کاسپین.
از میان این نامها به بررسی مشهورترین آنها «کاسپین ، مازندران( تپورستان و هیرکانی ) و خزر» میپردازیم.

مازندران ( تپورستان و هیرکانی):
در پیوند با تاریخ مردم مازندرانی، باید به این نکته توجه داشت که پیشینه اطلاق نام مازندران به طبرستان، پس از سرایش شاهنامه بودهاست و در نگاشتههای پیش از شاهنامه فردوسی، نامی از مازندران در دست نیست و تاریخ نگاران یونانی و رومی، در گزارشهای تاریخی خود در عصر هخامنشیان، اسکندر و اشکانیان، نام آن سامان را تپوریا(TAPURIA) قید کردهاند. چنانچه در دوران ساسانیان آن را تپورستان خواندهاند و پس از یورش عربها در منابع ایرانی و عربی، به طبرستان معرب شدهاست.
تپورها تا عصر هخامنشی از بابل تا گرگان در حاشیه این پهنه آبی میزیستند.
به گفته برخی تاریخ پژوهان مردم تبری، مردم طبری، یا مردم مازندرانی ، مردمان ایرانی تباری هستند ( بودند) که در تپورستان جنوب دریای مازندران سکونت داشتند و تیرههایی از این قوم در نواحی همچون هیرکانیا( گرگان) ، پارت، ماد و ارتفاعات شرقی البرز سکونت داشتند..
برخی دیگر از تاریخ پژوهان، معتقدند تپوریها قومی گسترده پیش از آریاییها بودهاند که به وسیلهٔ اقوام مهاجر ایرانی به نواحی کوهستانی عقب رانده شدند. این محققین تپوریها را از بومیهای مازندران و نواحی آن از زمان قبل از آمدن آریانها به ایران میدانند.

کاسپیان یا کاسپیها (به یونانی: Káspioi) :
یکی از اقوام باستانی بودند که در سواحل جنوب غربی این پهنه دریایی، جایی در شمال یا جنوب رود کر واقع در قفقاز جنوبی میزیستند. هرودوت و استرابو و بسیاری دیگر از مورخان دوره باستان مکرر به کاسپیها اشاره کردهاند.برخی آنها را آریایی تبار میدانند . برخی مانند هرودوت، در کتاب «هیستوریای» ، از مردمان کاسپی به عنوان یکی از ساتراپهای هخامنشی نام میبرد. بنابراین کاسپیها یا باید ایرانی یا تحت تأثیر فرهنگ ایرانی بوده باشند.
زبانشناسان بر این باورند که نام شهر قزوین نیز برگرفته از همین ریشهاست زیرا شهر مذکور دروازه ورود به قلمروی کاسپیها بودهاست و قبل از اینکه قزوین وارد ادبیات عرب و فارسی شود کاسپین و هیرکانی (گرگان) وجود داشته است.

خزر ها :
خزرها را میتوان تا اندازهای با هونها همسان دانست. این تیره کمابیش در سدهٔ ۵ پس از میلاد از بیابانهای شرقی آسیا و شمال چین برخاسته و به همراه هونها به شمال قفقاز و سرزمین ایران آمدهاند. به عبارت دیگر این قوم در بین شمالغربی این دریا و دریای سیاه سکونت داشتند. خزرها به همراه دیگر اقوام بیابانگرد، در زمان ساسانیان، بارها و بارها به سرزمین ایران میتاختند و پس از حضور کوتاهمدت خود معمولاً به دست سپاه ساسانی از مرزهای ایران بیرون رانده میشدند. این قوم همواره با بیزانس بر ضد ایران همپیمان بود. بنای استحکامات بزرگی چون شهر دربند در شمال قفقاز در عهد ساسانیان، که برای جلوگیری از خزران صورت گرفت، با نام دربند ، هنوز پا برجاست
نظر غالب این است که نژاد خزرها، هون و مذهب آنها تنگری و پگان بوده است وادعاهای اخیر مبنی بر امپراتوری یهودی خزرها که بعضی از نویسندگان یهود برای خزرستان مطرح کردهاند بیشتر به افسانه شباهت دارد تا واقعیت.

هیرکانی و کاسپین قدیمیترین نامها برای دریای شمال ایران در منابع یونانی و رومی!
کاربرد دو واژه هیرکانی (گرگان) و کاسپین در منابع یونانی و رومی، قدیمیترین نامها برای دریای شمال ایران هستند حال آنکه نام خزر از دوره بنی امیه( تقریبا قرن سوم هجری) که جنگهای خونینی بین خزرها و مسلمانان به وقوع پیوست شهرت گرفت و وارد ادبیات عربی و فارسی شد و تا پیش از حمله عرب به قفقاز، در اسناد دیده نشده که این دریا را «دریای خزر» بنامند .
شرح جنگهای خزرها در دوره خلفای بنی امیه به طور مفصل در تاریخ طبری و در سایر منابع عربی، همچنین در کتاب استخری و ابن اثیر وجود دارد.
https://www.instagram.com/invites/contact/?i=6t1tc5f4hhf5…
پهنه آبی واقع در شمال ایران و نامهای متفاوت آن-بخش دوم
کهنترین سندی که در آن از دریای شمال ایران به نام دریای گیلان نام برده شده، کتاب «خوتای نامگ» نگارش یافته در سدههای ششم تا هفتم میلادی یعنی در سالهای پایانی پادشاهی سلسله ساسانیان بودهاست. پس از حدود 400 سال بعد از نگارش کتاب خوتای نامگ، فردوسی در شاهنامه از طریق ترجمه متن زبان پهلوی خدای نامه به زبان نثر فارسی دری، به تنظیم شاهنامه دستزد و در دو بیت از دریای شمال ایران به عنوان دریای گیلان نام برد.
دُمادُم به ساری رسیده سپاه
ز دریای گیلان چو ابر سیاه
چراگاه اسپان و جای نشست
ز یک سو به دریای گیلان رهست
کاسپین نامی است که اروپائیها و دیگر مردمان جهان برای دریای شمال ایران بهکار میبرند. فارسی زبانان نیز این پهنه را با نام کاسپین میشناسند . کاسپین چنانکه گفته شد ، خود از نام قوم کاسپین (یا کاسّی) گرفته شدهاست که قبل از آریاییها در سواحل جنوب غربی دریای کاسپین جایی در شمال یا جنوب رود کر واقع در قفقاز جنوبی می زیستند. کهن ترین سند مکتوب زبان فارسی، شاهنامه کوس را جائی در تبرستان یعنی مازندران فعلی در نزدیکی شهر آمل توصیف میکند. فردوسی در شاهنامه ضمن توصیف سرگذشت فریدون، او را مدتی مقیم کوس میداند و چنین میسراید:
وزان پس فریدون به گرد جهان
بگردید و دید آشکار و نهان
ز آمل گذر سوی سوی تمیشه کرد
نشست اندر آن نامور بیشه کرد
کجا کز جهان کوس خوانی همی
جز این نیز نامش ندانی همی
دریای گرگان یا دریای ورکانه نیز از قدیمیترین نام های ثبت شده دریای شمال ایران است. نام این دریاچهٔ بزرگ در عهد هخامنشیان و همچنین اشکانیان است که در واقع یک ساتراپی (شهربانی یا در واقع استانداری امروزین) بودهاست. ورکانه نام پارسی آن و هیرکانیا ([Hyrcania]) نام یونانیش میباشد. این نامگذاری بدان جهت است که ورک به معنی گرگ در پارسی امروزین و ورکانه به معنی همان گرگان است و هیرکانیا گرگان بزرگترین و آبادترین شهر در اطراف آن دریا بود. نام یونانی آن هیرکانیا (Hyrcania) نامی علمی است که غربیان به جنگلها و ببرهای شمال ایران دادهاند. اعرابی که به تازگی به ایران تاخته بودند آن را دریای گرگان (بحر جرجان) مینامیدهاند
دریای تپورستان، تبرستان یا طبرستان نام دیگری است که در منابع کهن آمدهاست. نام طبرستان پیش از اسلام بصورت تپورستان بود که ریشه در نام قوم تپور دارد که در شمال ایران سکونت داشتند و پس از اسلام طبری نام گرفتند. گذشته از آن نام دریای تبرستان به دلیل مجاورت دولت تبرستان به آن بودهاست، نامهای جرجان( معرب گرگان ) ، ساری ، گیلان که زمانی بر روی این دریا بودهاست، همگی به مناطقی از تبرستان باستانی (که مازندران امروزی باقیماندهٔ آن است) برمیگردد.
بر اساس مصوبه سازمان ملل نام رسمی و بینالمللی این دریا کاسپین است و یک نام محلی هم میتوان برای آن به کار برد اما همه کشورهای جهان نام کاسپین و معادلهای آن را به کار میبرند، به جز چند کشوری که از «بحر قزوین» استفاده میکنند که در واقع معادل و معرب همان کاسپین است.
کمیته یکسانسازی نام دریای شمال در ایران نیز گر چه میدانست که نام مازندران بهترین نام برای این پهنه آبیست اما «دریای مازندران» مستندات حقوقی لازم را نداشت و کمیته می باید به نقشهها و قراردادهای حقوقی متعهد میماند.
در سال1361 دولت نام دریای مازندران را نام رسمی اعلام کرد، ولی در بخشنامه دولتی سال 1381 نام رسمی دریای شمال ایران در مکاتبات فارسی دریای خزر و در مکاتبات انگلیسی Caspian Sea اعلام شد.
گر چه نام خزر به دلیل تهاجمات گسترده ای که خزر ها به سرزمینهای اطراف خود و از جمله ایران داشتند نام مطلوبی نیست اما به دلیل مستندات پس از حمله اعراب ، نام دیگر این پهنه آبی شده است.
باید گفت که در هیچ منبعی از خزرها به نیکی یاد نشده و چندین قرن است که هیچ قومی در کشورهای اطراف خزر تا به امروز خود را قوم خزر معرفی نمیکند.حتی قرقیزها، قزاقها، تاتارها، چچنیها و مغولها هیچکدام خزرها را به خود منسوب نمیدانند.