ای که جا خوش کرده روی منبری می‌کشی امثال سینا قنبری پایه های منبر خود می‌بری آبروی خویشتن را می‌بری هی بکش، هشتاد میلیون قنبری با همین کشتار خود می‌پروری […]

محمد رضا عالی پیام – هالو تا شهر ماست دست چنین بی مرام ها رسوایی است و طشت و سقوط است و بامها ارزش فقط سیاهی پیشانی و ریا طول […]

قدقدا می‌کنم و وه چه صدایی دارم تخم هم می‌کنم و تخم طلایی دارم شیخ گاهی به قیام است و گهی سوی قعود قیمت تخم من اما فلشش رو به […]

از برگه «محمد رضا عالی پیام _ هالو»- فیسبوک « اگر دستم رسد بر چرخ گردون» می تابوندم گوشش رو مثل فرمون … مثه فرمون ماشین و می گفتم تو […]

از برگه «محمد رضا عالی پیام – هالو» در فیسبوک از هر طرف بیایید، آتش به اختیاران آتش به پا نمایید، آتش به اختیاران در هفتِ تیر امروز، یک تار […]

از برگه محمد رضا عالی پیام – هالو در فیسبوک الا یا ایها الساقی ادرکاسن و ناولها که طنز آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها به زندان رجایی شهر، […]

برگه محمد رضا عالی پیام – هالو با درود به عزیز نسین مش صفر خواست رود شهر به همراه موتور گفت همسایه اش عباس: «مرا نیز ببر» مش صفر گفت […]

برگه محمد رضا عالی پیام – هالو فیسبوک مصرع اول ترانه‌ی من بوی نان برشته را می‌داد خبر از قرض دادن نان ها بین دیو و فرشته را می‌داد نان […]

شعری از مصطفی بادکوبه ای سروده ای از سر درد تقدیم به ایرانیان راستینی که از تازیان خودخواه بی ایمان‌و سلطه طلب به تنگ آمده اند: رها کن هموطن حج […]

برگه محمد رضا عالی پیام – هالوفیسبوک می گفت که امسال ببین این چه خزان است بسیار عجیب است و معماش کلان است یک سوی عزاداری ماه صفر است و […]