حافظ پیرو پیر مغان و آیین کهن ایرانی

حافظ بيش از ۵۰ بار در سروده هايش خود را شاگرد و پيرو «پير مغان» يعنی زرتشت بزرگ میداند و فرياد ميزند: ایرانی ز سر کن خواب مستی. اشاره او به آتش و آتشکده که نمادی از کیش زرتشت بشمار می آید نمی تواند اتفاقی باشد. برای حافظ اندیشه و باور نیک ایرانی جایگاهی والایی داشته است که از آیین ددمنش بیگانه جدا و به آیین ایرانی روی می آورد و در زندگی خود زرتشت و دین بهی را ستوده و از یاد نبرده است و سخن رانده است:

به باغ تازه کن آیین دین زرتشتی
کنون که لاله بر افروخت آتش نمرود

بیار ساقی آن آتش تابناک
که زرتشت میجویدش زیر خاک

به من ده که در کیش رندان مست
چه آتش پرست و چه دنیا پرست

بنده پیر مغانم که ز جهلم برهاند
پیر ما هر چه کند عین عنایت باشد

منم که گوشه میخانه خانقاه من است
دعای پیر مغان ورد صبحگاه من است

نیکی پیر مغان بین که چو ما بدمستان
هر چه کردیم به چشم کرمش زیبا بود

سینه گو شعله آتشکده پارس بکش
دیـده گـو آب رخ دجلـه‌ي بـغـداد ببر

از آن بـه دیر مغانم عزیز می دارند
که آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست

گر پیر مغان مرشد من شد چه تفاوت
در هیچ سری نیست که سرّی ز خدا نیست

تا نگردی آشنا زین پرده رازی نشنوی
گوش نا محرم نباشد جای پیغام سروش

برگه فرهنگ نژاده ایران کهن فیسبوک

بیان دیدگاه