از برگه تاریخ و فرهنگ ایران و جهان- فیسبوک
۱ – تنها در حجاز ، جز هفت یا دوازده تن کاغذ نویس که از نظر جامعه عرب مردمی بی ارزش به شمار میرفتند ، وجود نداشت. بلکه اصولا ، عرب نویسندگی را حقیر میشمرد و نویسنده را تحقیر میکرد و این روح حتی پس از اسلام نیز در بین پیشرفته ترین گروه های قریش رایج بود. آنچه به نظر آنان مقدس بود ، شمشیر و اسب بود نه قلم
(علی #شریعتی ، اسلام شناسی ، درس های دانشگاه مشهد ، ص۴۲)
۲ – اگر یک نفر از اعراب به آموختن صرف و نحو زبان خود میپرداخت ، عربهای دیگر او را سرزنش میکردند که کار #موالی (ایرانی ها) را پیش گرفته است!! چنانچه #حکایت کرده اند که روزی مردی از #قریش به عربی برخورد که کتاب #سیبویه را میخواند. بر او بر آشفت و گفت: «وای بر تو که همت خود را پست برده و به آداب بندگان (یعنی ایرانی ها) روی آورده ای!
(#جرجی_زیدان ، #تاریخ_تمدن اسلامی ، جلد۳ ، فصل۲)
۳ – حد تمدن اعراب #صدراسلام را از اینجا میتوان شناخت که اصطلاحات علوم و فنون ، مطلقا در زبان عربی وجود نداشت و از لغات #سیاسی و #حقوقی نیز عاری بود. در عوض برای آلت مرد (با عرض پوزش) هزار گونه اسم و لقب و کنیه داشتند. و حتی واژه «نفس نفیس» را که «جان آدمی» معنی میدهد، جزء اسامی آن عضو به شمار می آوردند!
(#میرزاآقاخان_کرمانی ، سه مکتوب)
۴ – #ثغالبی و ابن فارس ، بیش از۴۰۰نام عربی برای شتر و بچه شتر ضبط کرده اند و در همین حدود لغاتی برای #سوسمار و خار بیابان و نخل ، در حالیکه برای مفهوم کلمات «قلم یا کاغذ» حتی یک لغت هم نداشته اند!
(نوبخت در «دیوان دیو » ، ص۳۹۱)
۵ – در عربستان خط و کتابت و معارف و تعلیم و تربیت مطلقا وجود نداشت. در بین خضری ها (عرب های شهر نشین) و مدری ها (اعراب بادیه نشین) یک نفر به ندرت میتوانست بخواند و بنویسد. به طوریکه در صدر اسلام در تمام جزیره العرب تنها هفده نفر سواد خواندن و نوشتن داشتند. در عرب؛ علم و فلسفه وجود نداشت. آنچه بود ادراکات اولیه و احساسات ظاهری بود که قوای فکر و خیال آنها را قوت میداد. آنها حتی تفکر علمی و منطقی نداشتند تا اینکه کم کم خوش ذوقان آنها با تمدن های بین النهرین یعنی #آشوری ، #سومری ، #کلدانی و….. و راهبان مسیحی ، #زرتشتی و #یهودی حدود بلاد عرب آمیزش کرده و با یک عده حقایق وجدانی و زندگی آشنا شدند.
(حسین عمادزاده اصفهانی ، تاریخ مفصل اسلام و #تاریخ_ایران بعد از اسلام ، تهران ، ۱۳۷۰ ، برگ ۳)