ما مردم نسل آفتاب و مهربانی-عبدالله خسروی


ما مردمان نسل آفتاب و مهربانی هستیم و قرن ها اهل باران بودیم و تبارمان سادگی بود. از پس قرن ها تاریخ و افتخار و شاد و سبز زندگی کردن به کجا رسیده ایم که همگی در دشت های سیال خیال ها آواره ایم و برای درآغوش گرفتن خوشبختی گمشده، آواره سرزمین ها و خلیج های بیگانه می شویم. ما از ابتدای درخشش تمدن ها اهل غزل و ترانه بودیم و همزیستی مسالمت آمیز و احترام به حقوق دیگران را ما مشق ملل دیگر کردیم. قرن ها پیش از آمدن پیامبران ما خدای یکتا را پرستش می کردیم و هر ماه از سال جشن های شکرگذاری و شادی داشتیم و همگی متفق القول بودیم ایزد و آفریدگارمان یکی ست و دست ما را در دنیایی به این وسعت و قشنگی برای زیبا زندگی کردن باز گذاشته است. در باور اون دوران ما دوزخ جایی بود که آدمهای غمگین و ترسو در آن زندانی می شدند. پشت تمام آیه ها، ترانه و غزل های مشاهیر ادب و فرهنگ این دیار خدا بی نهایت مهربان و شاد ایستاده است. به گمانم در طی چرخش روزگار و گردون تاریخ ما از اصل افتادیم نه از اسب !
شاید هم خودمان مسیر را اشتباه رفتیم و چشم مان را به نیمه قشنگ دنیا و زندگی بستیم و بخاطر ترس از باورها و شاد زندگی کردن نیمه غمگین و پر از گناه و ترس از خدایی مهربان را دیدیم. آفریدگار و خالق هستی همان خدای مهربان و شاد تمام ادوار تاریخ است .این ما هستیم به دنیا و افکارمان رنگ سیاه زدیم. ما میراث دار کلی دانشمند، حکیم، شاعر و حماسه سرا هستیم و آزادگی، شجاعت، نجابت، فرهنگ و تمدن ذخیره و میراث سرزمین و مردم ماست. نام های بزرگی چون فردوسی، حافظ، سعدی، مولوی، عطار، رودکی، باباطاهر، ابوعلی سینا، ابوریحان بیرونی، ملاصدرا و کلی فیلسوف، اندیشمند، شاعر و محقق و نامور دیگر فقط بخشی از فرهنگ و ادبیات و حکمت ما ایرانیان است. اگر بخواهیم از سرداران و قهرمانان میادین نبرد و افتخار و رشادت این دیار از ابتدا تا به امروز حرف بزنیم به قلم و دفتر هزاران صفحه بدهکار می شویم. در سرزمین گل و پروانه نباید به کابوس ها فرصت میدان داد. خدا دنیا را زیبا و رنگی آفریده تا ما قشنگ ببینیم و سیاه فکر نکنیم. من در سرزمینی زندگی میکنم که مردمش با روزهای تقویم می خندند و گریه می کنند و این تلخ ترین عادت یک ملت است. برای شادبودن نباید منتظر یک فصل و یا روز خاص بود. ما فرزندان ایران زمین مردمان غزل و ترانه هستیم و انسانیت. ادب و آزادگی میراث گرانبهای اجدادمان است و با هر منطق و جغرافیایی و هر دین، مذهب و نژادی همگی در این خاک به دنیا لبخند زدیم و زیر یک پرچم واحد نفس می کشیم. فارغ از تمام تضادها و اختلاف ها هر وجب از این خاک آبرو، عزت و اعتبار ماست. میتوان دین داشت و ایرانی وار فکر کرد و قشنگ زندگی کرد. روش زندگی کردن هر انسان بنا بر اندیشه و تفکر و باور خود اوست. اشتباه از آنجاست بجای ساختن پنجره ابتدا دیوارها را بالا میبریم. پس بیایید ایرانی زندگی کنیم ..

از دفتر : روزهای سیاه و سفید روزگار من
نوشته : عبدالله خسروی ( پسرزاگرس)

نظر شما در مورد این نوشته چیست؟

در پایین مشخصات خود را پر کنید یا برای ورود روی یکی از نمادها کلیک کنید:

نماد WordPress.com

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری WordPress.com خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

عکس فیسبوک

شما در حال بیان دیدگاه با حساب کاربری Facebook خود هستید. خروج /  تغییر حساب )

درحال اتصال به %s